JOJO همه چی داره تو بگو چی نداره

به علت مشکل تو قالب قبلی فعلاً .......

JOJO همه چی داره تو بگو چی نداره

به علت مشکل تو قالب قبلی فعلاً .......

شغل قبلی بازیگران ایرانی

شغل قبلی بازیگران ایرانی

 

1- محمدرضا گلزار --- کلوب زیبایی

2- بهرام رادان --- کافی شاپ

3- پرویز پرستویی --- کارمند دادگستری (قبلاً)

4- پژمان بازغی --- فروش اقساطی خودرو

5- رضا صادقی --- کافی شاپ

6- علی لهراسبی --- تبلیغات

7- تهمینه میلانی --- معماری داخلی

8- قاسم افشار --- آهن فروشی

9- رضا کیانیان --- مجسمه سازی

10-حسین زمان --- استاد دانشگاه

11- یوسف تیموری --- فروشگاه لوستر فروشی


12-
مهتاب کرامتی --- مزون لباس

13- محمد سلوکی --- پیک موتوری و نمایندگی پارس

14- نیما مسیحا --- کارخانه تولید واکس

15- فتحعلی اویسی --- کارمند شبکه اول سیما (قبلاً)

16- لیلا حاتمی --- کافی شاپ

17- محمود شهریاری --- فروش اشیاء عتیقه (قبلاً)

18- بهنوش بختیاری --- منشی صحنه

19- ساعد هدایتی --- کارمند بیمارستان

20- رضا رشیدپور --- محاسبات ساختمانی

21- امین تارخ --- آموزشگاه بازیگری

22- سید محمد حسینی --- معاملات املاک در امارات

23- بهرام شفیعی --- ساخت و ساز

24- مریلا زارعی --- تجارت

25- سیدجواد یحیوی--- کشت گندم

26- علیرضا دبیر --- فروشگاه شکلات

27- رامبد جوان --- تبلیغات

28- مانی رهنما ---- تدریس آواز و مربی دوچرخه سواری

29- مریم کاویانی --- پرستار

30- نیکی کریمی --- مترجم

31- شبنم قلی‌خانی --- مدرس دانشگاه

32- مرتضی حیدری --- سهامدار بانک

33-هرمز شجاعی مهر – سردبیر خانواده سبز

34- سیدمحمدرضا حسینیان --- سردبیر زندگی ایده‌آل

35- لاله صبوری --- مدیر رستوران (قبلاً)

36- حمید غلامعلی --- کارمند بانک

37- رضا عطاران --- آتلیه عکاسی

38- مجید اخشابی --- استودیوی تولید موسیقی

39- مهرداد میناوند --- معاملات املاک در امارات

40- بهاره رهنما --- نویسنده

41- حسین رفیعی --- آتلیه نقاشی

42- محمد نصرتی --- فروشگاه لوازم صوتی و تصویری

43- پوریا پورسرخ --- طراحی فضای سبز

44- شاهین آرین --- تالار پذیرایی

45- سپند و کمند امیرسلیمانی --- آتلیه عکاسی

46- حسن جوهرچی--- تبلیغات

47- علی دهکردی --- دفتر فیلمسازی

48- حمید استیلی --- بوتیک

49- محمدرضا فروتن --- دفتر طراحی داخلی

50- امیر تاجیک --- مهندسی بدنه هواپیما (قبلاً)

51- سید جواد هاشمی --- معلم

52- مریم امیرجلالی --- حسابدار

53- کریم باقری --- نمایشگاه اتومبیل

54- علی مصفا --- کافی‌شاپ

55- مرجان شیرمحمدی --- نویسنده

56- مسعود کیمیایی --- مدرسه فیلمسازی

57- حمید خندان --- کافی شاپ

58- داریوش مهرجویی --- مترجم

59- علیرضا افتخاری --- ساخت و ساز

60- اندیشه فولادوند --- تجارت

61- خشایار اعتمادی --- ساخت و ساز

62- نگار جواهریان --- روزنامه‌نگار

63- لاله اسکندری --- صنایع دستی

64- افشین یداللهی --- روانپزشک

65- گلاب آدینه --- کلاس بازیگری

66- محمد اصفهانی --- ساخت و ساز

 

یک تست عاشقانه که اندازه علاقه شما به همسرتان را معلوم می کند

یک تست عاشقانه که اندازه علاقه شما به
همسرتان را معلوم می کند

آی سلام و علیکوم .همین اولش بگما یه وقت(...)
نشید برید زن بگیریدا.....
ایناها... روزگار منه سیاه بختو بینید. هر روز
جنگ و دعوا ....هر روز آه
و زاری...مگه میتونم جُمب بخورم...دارم یانگوم
رو نیگا میکنم، میگه چرا
همش یانگوم رو نیگا میکنی ...مگه امپراطور دریا
چشه؟ میگم چشم نیست گوشه
، ولی من دوس دارم یانگومو نیگا کنم(بله از پشت
صحنه اشاره میکنند که
یانگوم چند هفتس تموم شده) خودمم میدونم
...
اصلا به شما چه تو نوشته هایه
من دخالت میکنی.

داشتم میگفتم....میخوام برم باشگاه پرورش
اندام ، میگه تو که اندامت
خوبه...چی شده که باز میخوای بری باشگاه؟

میگم باباجان واسه سلامتی ، واسه
شادابی....خودت رو نیگاه کن شبیه کوه
آب و برق شدی! اینو که گفتم دیدم یهو یه چیزی
مثل کابل دکلهای همون کوه
آب و برق خورد تو صورتم و از حال رفتم... خلاصه
وقتی اومدم تو حال تصمیم
گرفتم که یه تست عاشقی واستون تهیه کنم ...اگه
تونستید توش امتیاز بالای
50
بدست بیارید اونوقت معلوم میشه که میتونید
یه زندگی رو اداره کنید
وگرنه عمرا از فکر عشق و قاشقی...ببخشید عشق و
عاشقی بیاید بیرون و
بچسبید به کار کار کار...پول پول پول ...ها ایه....

این تست عشقولانه شناسی به این صورت است که
گزینه الف ، 1 امتیاز دارد و
گزینه ب ، 2 امتیاز ،گزینه ج، 3 امتیاز و گزینه
د نیز ، 4 امتیاز رو شامل
میشه .خلاصه از ما گفتن اگه امتیازی زیر 50
بیارید هیچوقت عاشق نشید



خب آماده اید…پس
شروع میکنیم:

1
ـ اگه روز خواستگاری قرار شد که 4 سال تو عقد
باشید و بعد از گذشت
اولین سال عقدتون ، پدر زن شما بهتون گفت که :
دستوپاچلفتی پس کی میخوای
این ترشیه ما رو ببری خونه بخت ؟ اونوقت شما چی
کار میکنید:

الف: مثل پدرزن ذلیلا(پ زذ ) سرتون رو خم میکنید
و با ترس و لرز میگید:
آقا جون همین یه ماه دیگه دستشو میگیرم و
میبرم.

ب: مثل آدمهای با اعتماد به نفس تو روی
پدرزنتون وای میستید و میگید : تو
چی میگی دیگه یره ...اونش به خودوم ربط دِرِه
فهمیدی یره؟!

ج: مثل آدمهایه طناز و با رویی گشاده به صورت
پدر زنتون نیگاه میکنید و
میگید هنوز ترشیش نرسیده ، وقتی خوب رسید و
ترشی لیته شد ، اونوقت برای
مصرف خانگی حتما میبریمش خونه بخت!

د: با چهره ای غمگین و مظلومانه به پدر زنتون
میگید: آقا جون خودتون که
بهتر میدونید تخم مرغ چقدر گرون شده. شما جای
من بودید چه کار
میکردید.مگه مرض دارم یه نون خور اضافی دنبال
خودم راه بندازم؟

2
ـ بر فرض اگه تونستید اون خانم رو با بدبختی
به خونه ی بخت ببرید و
فهمیدید که به جای دسپختِ ایشون ، همش باید
دستپخت سیبیل کلفتای رستوران
ها رو بخورید ، بعد این موضوع را چگونه با
همسرتان در میان میگذارید؟

الف ـ به شوخی بهش میگید ببین عزیزم ، من که تو
رو الکی نگرفتم ! من تو
رو گرفتم که واسم غذاهایه خوشمزه بپزی تا
بخورم و چمبه بشم! وگرنه به چه
دردی میخوری پس تو ؟! هان ؟ اصلا پاشو برو خونه
ی ننه ات دختره ی بی هنر!

ب ـ به خاطر گزینه ی الف یه چکش به دهانتان
اصابت میکند و دندوناتون
میشکند و میریزد تو حلقتون و دیگه حرفی
نمیتونید بزنید و میرید یه پرس
کباب از اصغر اقا میگیرید و میاید میدید
همسرتون میل کنه....چون خودتون
که بی دندون شدید دیگه!

ج ـ مثل مردای خوب و( زذ) میگید چشم نوکر همسر
گلم هم هستم ...تو
بادمجون بخواه ! و بعد شاهد نگاه عاقل اندر
سفیه خانمتون به خودتون
میباشید ولی نمیفهمید و میخندید…مثلا فکر
میکنید چقدر مرد خوبی هستید..هی
هی هی

د ـ به نظر من مهم عشق است . عاشق همسرم هستم و
حتی حاضریم یه نون و
پنیر رو با عشق بخوریم ولی به همدیگه بد نکنیم
، ولی خب تحمل کردن هم
اندازه ای داره...اگه پخت و پز بلد نباشه با سگک
کمربندم کبودش
میکنم.....قاط بزنم هیچی حالیم نمیره !



3
ـ اگر خدا به شما یه بچه هدیه داد و یه روز که
از حموم در اومدید
ببینید یهو خانمتان بچه را در مقابل چشمانتان
گرفته و در حالی که بوی
خوشی از بچه تان ساطع میشد ، به شما گفت بیا
بگیر این بچتو عوضش کن چون
خونه را بوی گند برداشته، اونوقت شما چه کار
میکنید؟

الف ـ میخندید و میگید آی بابا قربون بوی گندش
بره ... میبینی خانم چه
بچه ایه .... به باباییش رفته ! بابا فداش شه و
بچه را میبوسید!

ب ـ بهش با مهربانی میگید ببین عزیزم من دستام
به کهنه ی بچه آلزایمر
داره !....اگه به کهنه اش دست بزنم پوست دستم
تیره میشه ! اگه پوست
دستم تیره بشه بعد دیگه نمیتونم پول دربیارم
واسه بچه کهنه بگیرم و
اینطوری تمام خونه تیره میشه !

ج ـ یه نیگاه زیرکانه و با اخم به سگک
کمربندتون که رویه شلوارتون
خودنمایی میکنه ، میکنید و سپس یه نیگاه به
خانمتون...بعد اونوقت اگه
خانمتون ترسید ، که شما برنده شدید ولی اگه
خانمتون نیز یه نیگاه زیرکانه
به کفگیر و قابلمه انداخت اونوقت من توصیه
میکنم سریع به حرفش گوش بدید و
دریغ نکنید

د ـ میگید کور خوندی نویسنده ! من اصلا بچه دار
نمیتونم بشم که بخوام
کهنه اش را عوض کنم ! من هم بهش میگم خوش به
حالت کاش من جای تو بودم !

4
ـ اگه تو اداره نشستید و دارید کاراتونو
انجام میدید و بعدش تلفن زنگ
بزنه و مادرتون شما رو برای آنشب به خونشون
دعوت کنه و وقتی میایید خانه
ببینید که همسرتون میگه که مامانم امروز زنگ
زد و برا امشب ما رو دعوت
کرد ، بعد اونوقت چکار میکنید؟

الف ـ میشینید گوشه ی اتاقتون و میزنید زیر
گریه و به یاد روزهایه خوش
مجردیتان می اُفتید....( خیلی بی بنیه هستید
بابا)

ب ـ میرید تو حیاط و بلند داد میزنید و میگید
خداااااااااااایا من چقدر
بدبختم آی مردم آی همسایه ها...به دادم برسید
...
بیاید منو از دست این زن
نجات بدید بعد در این هنگام با برخورد یک
ملاقه به فرق سرتون از حال
میرید

ج ـ در این موقع خونسردیه خود را حفظ کرده و
میگید نخیر ....فقط میریم
خونه ی مامانم ، فهمیدی یا باز با سگک کمربند
بیافتم به جونت و کبودت کنم
هان؟ در این لحظه احتمالا خانمتون جلوتون
سوسک میشه و کم میاره ....فقط
در این لحظه سرتون رو به هیچ وجه بر
نگردونید....شَتَرَق....ای بابا گفتم
که برنگردونید ...حَقِته ، باز سرت با قابلمه
اهدایی از طرف همسرت اصابت
کرد؟ حَقِته . تا تو باشی به حرفم گوش ندی !

د ـ ما اصلا سر این موضوعات هیچ مسئله ای با هم
نداریم و از عصر با خانمم
اینا میریم خونه ی مادرشون تا شب و شب واسه ی
شام و خوردن میریم خونه ی
مادرم اینا....اینجوری هم همسرم راضیه و هم
مادرزنم! ( اَه اَه زن ذلیل
بدبخت )

اوه اوه خاک به سرم شد...دیدید چی شده ؟! فکر کنم
همسرم پشت سرم با یه
قابلمه واستاده و داره مطالبمو میخونه و
عنقریبه که اگه سرم رو بر گردونم
، با قابلمه بکوبونه تو ملاجم....به نظر شما چه
کار کنم...یکی نیست بهم
بگه تو که خودت هیچی از عاشقی بلد نیستی این
تست طرح کردنت چیه
دیگه....حالا باید بیخیال شم ..من شما رو به خدا
میسپارم و امیدوارم
هیچوقت عاشق نشید

اِ سلام به همسر گلم ...حالت
چطو........شَتَرَق......آخ مُردَم!

 

دخترها و پسرها چگونه باید با هم رفتار کنند؟

 دخترها و پسرها چگونه باید با هم رفتار کنند؟

شوخی و خنده و گاهی درد دل و گفت‌وگوی دختر و پسری که به نظر نمی‌آید به
قول قدیمی‌ها به‌چشم خواهر وبرادری به هم نگاه می‌کنند، یا قدم زدن
دوستانه آنان همراه با پیوستگی دستهایشان، این روزها در شهرها دیده
می‌شود.
تکرار این نمایش هر روزه، هنوز مانع از آن نشده که مردم حتی در بالاترین
سطح از گرایش‌های غربی، فرزندان خود را از این نوع روابط منع نکنند.
هنوز پسران و پدران رفت وآمدهای خواهران و دختران را کنترل می‌کنند و
غیرت مرد در واکنش به این مسایل، خریداری دارد.
به نظر می‌رسد نوعی بلاتکلیفی مردم در برخورد با این مساله اجتماعی و
تضادها در برخورد با آن، نشانگر این است که ایران نه کشوری کاملا سنتی و
بسته است که ارتباط دختر و پسران را نیازمند اشد مجازات بداند و نه مانند
کشورهای غربی این موضوع را روزمره و پیش پا افتاده می‌داند.
واقعیت این است با گسترش فرهنگ شهرنشینی و بروز تضادهای فرهنگی، جامعه
ایران برخی از نمادهای مدرنیزم از جمله ارتباط قبل از ازدواج بین دختران
و پسران که مورد بحث بسیاری از محافل جامعه‌شناسانه و روانشناسانه در
کشور قرار گرفت را پذیرفته‌است.
باتوجه به‌اینکه این نوع ارتباط به سبکی که در فرهنگ کشورهای غربی تعریف
شده از پایه و اساس با فرهنگ ایرانی اسلامی به شدت در تضاد است، آسیب‌های
اجتماعی فراوانی مانند دختران فراری، اعتیاد و... را در سال‌های اخیر به
دنبال داشته است.
واقعیت این است که دختر و پسر ایرانی، بی‌پروا و بدون توجه به هنجارهای
اجتماعی درجامعه کنونی ایران به دلایل مختلف، ارتباطی پنهانی‌وعاطفی
برقرار می کنند و این در حالی است که باور به سنت‌ها و هنجارها در
ناخودآگاه آنان موجود است.
دختر به شدت از اینکه والدین وی پی به ارتباط پنهانی وی ببرند بیمناک
است، اما از آنجا که‌می‌پندارد، پسر مورد علاقه‌اش، وی را به عقد خود
درخواهد آورد، به ارتباط خود ادامه می‌دهد.
این درحالی است که‌بسیاری از پسرانی که با دختران ارتباط برقرار می‌کنند
فقط به عنوان سرگرمی و نوعی تفریح به این ارتباط نگاه می‌کنند.
این پسر در خانواده‌ای پرورش یافته که همواره در گوشش زمزمه کرده‌اند
دخترانی که به راحتی با پسران ارتباط برقرار می‌کنند، نمی‌توانند زن
مناسبی برای زندگی باشند و با این دیدگاه به ارتباط خود ادامه می‌دهد.
دیدگاه سنتی این افراد زمانی آشکار می‌شود که به راحتی با جنس مخالف
ارتباط برقرار می‌کنند و به‌شدت مراقب رفتارها و ارتباطات بستگان مونث
خود هستند تا مبادا آنان رفتارهایی از این دست داشته باشند.
البته این مقدمه تاییدی برازدواج‌های سنتی‌گذشته که پدرومادر می‌پسندیدند
و دختر و پسر بدون اینکه همدیگر را ببینند به عقد یکدیگر درمی‌آمدند
نیست، چه اینکه سال‌هاست پسران و دختران زیادی با شناخت کافی از یکدیگر ،
زندگی مشترک را آغاز می‌کنند و به طور نسبی از زندگی‌شان راضی هستند.


پس چه باید کرد؟‏

شاید کارشناسانی که سال هاست این موضوع را مورد پژوهش و بررسی قرار
داده‌اند تا راهکاری مناسب برای رویارویی با آن بیابند پاسخی برای واژه
"پس چه باید کرد ؟" داشته باشند.
به گفته کارشناسان علوم تربیتی، سن، شخصیت فرد، برداشت یک فرد از جنس
مخالف، تربیت خانوادگی و... در چگونگی برقراری ارتباط وی با جنس مخالف
موثر است.
بسیاری از دختران و پسران به گونه‌ای تربیت شده‌اند که در چرخه اجتماع-
مداری از جنس مخالف گریزان نیستند و در قالب مسایل کاری ، درسی و... بدون
هیچ گونه احساس عاطفی، بقای زندگی اجتماعی خود را تضمین می‌کنند.
امامتاسفانه‌برخورد نادرست خانوادگی در تربیت فرزندان، شخصیت‌های متزلزلی
بار می‌آورد که در شروع زندگی اجتماعی، هرگونه واکنش از سوی جنس مخالف،
وی را به رویایی عاطفی فرو می‌برد.
آمار آسیب‌های اجتماعی نشان می‌دهد این سوء برداشت‌ها چه عواقب
ناخوشایندی بخصوص برای برخی دختران به‌بار، آورده است.
روانشناسان براین باورند، درچرخه زندگی عاطفی جوانان، واکنش‌های والدین
دربرابر رفتارهای فرزندان، موجب پی ریزی شخصیتی فرد در دوران بلوغ
می‌شود.
دکتر "عیسی جلالی" روانشناس و استاد دانشگاه در این مورد ، گفت: برخورد
والدین با دختر و پسر در دوران بلوغ در خصوص روابط بین آنان موثراست.
وی افزود: دختران در این سنین نیاز به خودشناسی و شناخت استعدادهایشان
دارند و این موقعیت والدینی را می‌خواهد که به آنان کمک کند.
به‌ گفته ‌این روانشناس، هر چه میزان اختلافات میان والدین با فرزندان
دختر بیشتر باشد، رفتارهای ناسازگارانه ضد اجتماعی در آنان بیشتر می‌شود.
وی افزود: نیاز به جنس مخالف بخصوص در دوران بلوغ یک غریزه طبیعی است و
تا چنین‌احساسی نباشد در نهایت خانواده تشکیل نمی‌شود اما چگونگی برآوردن
این نیاز کوره راه‌هایی دارد که ممکن است فرد را به بیراهه بکشاند.

شناخت و احترام‏

این روانشناس در توضیح شکل‌های مختلف ارتباط بین دختر و پسر گفت: گاهی
برخورد دو جنس مخالف، مبتنی بر شناخت و احترام متقابل است.
وی افزود: گروه زیادی از دختران و پسران ایرانی تحت آموزش و تربیت صحیح
خانواده، از جنس مخالف گریزان نیستند.
این روانشناس، گفت : فرزندان در این خانواده‌ها می‌آموزند جنس مخالف
موجوداتی عادی و معمولی هستند، لیکن آدابی را از لحاظ اجتماعی و شرعی در
برخورد با آنان باید مراعات کرد.
جلالی بر این باور است، " بحث و گفت‌وگوی خانوادگی، در مورد واقعیت جنس
مخالف، در کاهش بسیاری از انحراف‌های دوران نوجوان و جوانی موثر است".
وی برخورد با جنس مخالف بر مبنای شرم افراطی را نوع دیگری از واکنش- های
فرد معرفی کرد و گفت: شرم یک ناتوانی دراظهار وجود و ابراز خود است و
لیکن حیا رفتاری است، اختیاری و ارادی.
این روانشناس بر این باور است که شرم در رابطه با جنس مخالف باعث بروز
مشکلات زیادی می‌شود در صورتی که حیا باعث توازن و درست عمل کردن در
مقابل جنس مخالف می‌شود.
وی افزود: در شناخت حد و مرز حیا و شرم و تفاوت قائل شدن میان این دو،
خانواده نقش اساسی ایفا می‌کند.
به گفته جلالی، شرم و خجالت احساس منفی به جوان و نوجوان می‌دهد و باعث
می‌شود تا او احساس خویش را در مورد جنس مخالف بیان نکند و به سمت افراد
غیرمجرب و حتی ناباب رفته و راهکارهای خطرناکی را دریافت کند.
وی برخورد مبتنی بر پرخاشگری را نوعی از رفتارهای ناهنجار افراد در برابر
جنس مخالف برشمرد و گفت: پرخاشگری عمل یا گفتاری است که به منظور آسیب
رسانیدن به شخص یا شی دیگری انجام می‌گیرد.

ویراژ موتور‏

این استاد دانشگاه، گفت: پسرانی که با ویراژدادن سریع موتور یا ماشین در
مقابل دختران باعث ترساندن آنان شده یا با پرتاب سنگ ، شیشه خانه‌ها را
می شکنند، تمایل و رفتار پرخاشگرانه خویش را نشان می‌دهند.
وی در توضیح رفتار پرخاشگرانه افراد، توضیح داد: آشنایی نداشتن کافی در
مورد آداب برخورد با دیگران، این افراد را دچار ترس و دلهره می‌کند و این
ترس آنان را به طرف رفتار پرخاشگرانه به صورت نوعی دفاع می‌کشاند.
جلالی گفت: برخورد بانسل جوان باید براساس واقع بینی منطقی و ظریف باشد و
از هرگونه افراط و تفریط در این راه خودداری شود.
روانشناس دیگری، زیاده روی در معاشرت را نوع دیگری از ارتباط نادرست بین
دختر و پسر به شمار آورد و گفت: این‌گونه معاشرت‌ها به طور معمول ناشی از
بینش خاص غرب گرایی است..
دکتر " احمدرضا سهرابی " گفت: داشتن میهمانی‌های مختلط و شوخی و خنده ،
غیرمقید بودن در مورد نحوه پوشش و حتی تماس بدنی مانند دست دادن یا دست
همدیگر را گرفتن از جمله مشخصه‌های معاشرت‌های افراطی است.
وی دیدگاه خانواده را در چگونگی برقراری این گونه ارتباط موثر دانست.
سهرابی گروه دوستان را نیز در شکل‌گیری رفتار یک فرد موثر دانست و گفت:
نوجوان به دلیل اینکه در سن حساسی قرار دارد، به طور معمول گروه همسالان
را در بسیاری از موارد بخصوص اگر خانواده نیز شرایط را فراهم کند،جایگزین
خانواده می‌کند.
وی افزود: دوستان نزدیک نوجوان نیز گاهی بر اساس افکار غیرواقعی یا منطقی
خود تسهیلاتی برای برقراری ارتباط فرد با جنس مخالف برقرار می‌کنند.
سهرابی گفت: این ارتباط وجلب توجه باعث می‌شود که نوجوان با کوچک‌ترین
احساس علاقه نسبت به جنس مخالف در چرخه تعامل هم حسی و همدردی قرار گیرد
و این چرخه گاه آنان را به سوی رفتارهایی سوق می‌دهد که به لحاظ اجتماعی
و اخلاقی ناپسند است.
وی یکی از مواردی که خانواده‌ها باید برای تربیت اجتماعی افراد مهیا کنند
را آماده ساختن آنان برای رودررو شدن با جنس مخالف ذکر کرد.
این روانشناس، این امر رامستلزم شناخت صحیح خانواده‌ها از الگوی مناسب
رفتار اجتماعی و آموزش آن به فرزندان دانست.
وی افزود: در کنار این مسایل، نحوه برخورد جامعه، یعنی مردم و اطرافیان
نوجوان از دیگر عوامل موثر در ایجاد این نوع رفتار است.
سهرابی گفت: آشنایی والدین ، مربیان و آموزگاران با روحیه نوجوانی و
برخورد صحیح با آن در ایجاد رابطه درست وی با جنس مخالف کارساز است

 

اهرام ناگفته‌های بسیار دارد

«اهرام» ناگفته‌های بسیار دارد

بی‌گمان اهرام مصر ناگفته‌های بسیار دارند.
می‌گویند: در مصر عهد دودمان
سوم معمار نابغه‌ای به نام ایم حوتپ Imhotep برای
فرعون مصر، زوسر «جوزر»
(
حدود ‌٢٦٤٩ - ‌٢٦٦٣ ق م) مجتمع عظیمی در
سقاره، و گورستان گروهی نزدیک
تختگاه مصر؛ ممفیس می‌سازد.


افزون بر این، هرمی پله پله از سنگ بنا ساخت و
مرقد و تأسیسات جانبی
دیگری در اطراف هرم بدان افزود. هرم عظیم زوسر
که به منظور حفاظت از جسد
فرعون مصر بنا شد؛ کهن‌ترین اثر معماری باقی
مانده از مصر باستان است.
این معماری خود الگویی شد تا آیندگان به تقلید
و تبعیت از آن، دست به کار
ساختمانی عظیمی بزنند که یکی از عجایب
هفتگانه جهان شناخته شود.


معماری پادشاهی کهن، اهداف و انگیزه های آن
دست مایه ای گردید تا مورخان
و باستان شناسان بر این دوره پانصدساله و
شرایط و اوضاع اجتماعی آن را بر
مبنای بناهایی که به هر صورت از سنگ آهک و
گرانیت در مقیاس بزرگ برای
ساختن ساختمان ها در مقبره‌ها به کار
می‌رفت، شناسایی کنند.


جالب این که در این دوره ، معابدی شبیه آن چه
در دودمان یکم و دوم
پادشاهی متداول بود، به ندرت ساخته می‌شد. به
طوری که اشاره شد، در پایان
دودمان سوم پادشاهی، ساختن اهرام آغاز و به
تدریج گسترش پیدا کرد. اما
کمال حشمت این معماری تنها مدیون دودمان
چهارم پادشاهی است که در آن عهد
احداث چنین آرامگاه های پادشاهی با عظمت و
پرشکوه، رونقی فراوان یافت.


ساخت اهرام مهمترین و اصلی ترین سازندگی این
دوره را تشکیل می‌دهد؛ این
معماری بدیع خود موجد تحولی شگرف گردید و تمدن
و فرهنگ فراعنه به یک
شکوفایی بی نظیر دست یافت؛ به گونه ای که مشعل
هدایتی برای صنعتگران مصری
برای یک دوره سه هزار ساله بعدی شد.


اهرام مصر نمایانگر اوج دستاوردهای فنی،
معماری، طراحی و تزیینات است که
تنها در سایه یک سازمانبندی منظم،
استادکارانی بی نظیر و هنرمندانی با
انگیزه های قوی، و مهم تر از همه امنیت کافی و
ثروتی کلان امکان پذیر
بود. دوره دودمان چهارم پادشاهی اندکی افزون
بر یک سده دوام آورد
(‌
٢٤٩٨-2613پ م) و شش پادشاه از این دودمان بر
مصر فرمانروایی کردند.


هرم غول پیکر مصر از قدیمی ترین عجایب هفتگانه
است، البته این تنها بنایی
است که در میان عجایب هفتگانه تا به امروز
باقی مانده است. زمانی که این
هرم ساخته شد بلندترین ساختمان جهان در آن
زمان محسوب می شدواین رتبه را
تا ‌٤٠٠٠ سال حفظ کرد.


پادشاهان مصر باستان را فراعنه می نامیدند.
یکی از این پادشاهان خفو بود.
در حدود ‌٢٥٨٠سال قبل از میلاد مسیح این هرم
بزرگ را برای محل دفن یاهمان
آرامگاه فرعون ساخته اند. خفو همان
فرمانروایی است که یونانی ها
اوراخئوپس می نامیدند. و پس از مدتی پسر ونوه ی
خفو نیز برای خود هرم
هایی را ساختند. البته در اطراف ودر مجاورت
این سه هرم چند هرم کوچک نیز
بنا شده اند که این هرم ها متعلق به درباریان
وملکه‌ها بوده است.


مصریان باستان اعتقاد داشته اند که انسان پس
از مرگ دوباره زنده می شود و
به همین خاطر در اطراف جسد مومیایی شده ی
مردگان خود موادغذایی و وسایل
دفایی و... رابه همراه آن ها دفن می کردند
واهرام مصر نیز برای حفاظت
ازجسد خفو و فراعنه ی دیگر ساخته شده است.


اهرام مصر از سه هرم بزرگ تشکیل شده است که
درکنار آن‌ها هرم های کوچکی
نیز وجود دارند. وقتی ما اهرام مصر را از نزدیک
می بینیم هرم وسطی از همه
بزرگتر به نظر می رسد، ولی این اشتباه است،
زیرا که هرم وسط چون روی زمین
مرتفع‌تری بنا شده است بزرگ تر به نظر می رسد.
ولی در اصل هرم خفو که سمت
چپ هرم وسط قراردارد از همه بزرگتر است....

 

نامرئی کردن اجسام

کشف یک محقق ایرانی
 برای نامرئی کردن اجسام

یک محقق ایرانی در دانشگاه پنسیلوانیا به کمک یکی از همکارانش نشان داده است که می‌توان با استفاده از پرتوهای پلاسمایی اجسام را نامرئی کرد.
ایده نامرئی کردن اجسام تا چندی پیش تنها در سطح داستانهای تخیلی علمی نظیر مرد نامرئی، اچ جی ولز، مطرح بود اما نادر انقطاع و آندرا آلو از دانشگاه پنسیلوانیا شیوه‌ای را پیشنهاد کرده‌اند که با استفاده از آن می‌توان با فناوریهای موجود اجسام را تا حد زیادی غیرقابل رویت ساخت. به اعتقاد فیزیکدانان این روش کاربردهای متعددی در فناوریهای نظامی مربوط به مخفی کردن و استتار اجسام خواهد داشت. در گذشته گروههایی از فیزیکدانان کوشیده بودند با روش موسوم به روش آفتاب پرست به استتار اشیا و ااجسام دست یابند. آفتاب پرست در زمانی که بر روی یک شاخه قرار می‌گیرد، برای پنهان کردن خود از چشم دشمنان بدنش را به رنگ شاخه‌ای که بر آن قرار دارد در می‌آورد. به عنوان مثال ری آلدن از دانشگاه کارولینای شمالی سیستمی از آشکارسازها و تابش کننده‌های نور را پیشنهاد کرد که برای پنهان کردن یک جسم نظیر آپارات سینما صحنه‌ای را در پشت سر جسم تصویر می‌کند و جسم یا شیء مورد نظر را در شلوغی آن صحنه از پیش چشم بیننده محو می‌سازد. محققان دانشگاه توکیو نیز بر روی نوعی پارچه تحقیق می‌کنند که بر همین مبنا عمل استتار را انجام می‌دهد. در داخل این پارچه دانه‌هایی نظیر رشته تسبیح کار گذارده شده که می‌تواند صحنه‌ای را که بر روی آن تابنده می‌شود منعکس سازد و جسمی را که این پارچه بر آن پوشانده شده نظیر بدن آفتاب‌پرست به رنگ محیط درآورده و به این ترتیب آن را نامرئی سازد. اما انقطاع و همکارش از روش موثرتری بهره گرفته‌اند. در شیوه پیشنهادی آنها نوری که از جسم بازتابیده می‌شود به حداقل کاهش می‌یابد و از آنجا که رویت اجسام تنها در هنگامی میسر است که نور بازتابیده از آنها به چشم برسد در غیاب این بازتابش شیء یا جسم عملا نامرئی می‌شود. جنبه اصلی در مدل پیشنهادی این دو محقق استفاده از نوعی صفحه یا پرده از جنس پرتوهای پلاسمایی است که با امواج بازتابیده شده از سطح جسم تداخل می‌کنند و آنها را از بین می‌برند. پرتوهای پلاسمایی از جنس امواج الکترونیکی چگال هستند که زمانی به وجود می‌آیند که الکترونهای روی یک سطح فلزی با ضرباهنگ خاصی به حرکت درآیند. به گفته این دو محقق لایه‌ای از این ماده پلاسمایی می‌تواند نور بازتابیده شده از سطح جسم را از بین ببرد البته به این شرط که تواتر نور بازتابیده شده به تواتر تشدید پرتوهای الکترونیکی نزدیک باشد. به گفته انقطاع برای همه نورهایی که در طول موج مریی قرار دارند خود طبیعت بهترین سپر پلاسمایی را فراهم آورده. این دو سپر عبارتند از پرده‌ها یا سطوحی که از طلا یا نقره ساخته می‌شوند. در مورد دیگر انواع طول موجها نظیر مادون قرمز یا مایکروویو می توان از ساختارهایی که به صورت مصنوعی و با ترکیب ردیفهایی از سیم‌پیچها درست می‌شوند برای ساختن سپر محافظ استفاده کرد. این قبیل سپرها دارای خواص غیرمتعارف الکترومغناطیسی خواهند بود. محقق ایرانی و همکارش با انجام محاسباتی نشان داده‌اند اجسام کروی یا استوانه‌ای که با این قبیل سپرها پوشیده شوند عملا نور بسیار کمی از خود باز می‌تابند. در عمل زمانی که این اجسام در معرض نور مریی قرار داده می‌شوند نوری که از آنها به چشم می‌رسد آنقدر اندک است عملا دیده نمی‌شوند. یک محدودیت این فناوری آن است که هر سپر مخصوص تنها برای یک طول موج خاص کار می‌کند و به عنوان مثال جسمی که در زیر نور قرمز غیرقابل رویت شده اگر تحت پرتوهای به رنگ سبز یا آبی قرار گیرد قابل مشاهده خواهد بود. نکته دیگر آنکه سپر نامرئی کننده زمانی عمل می‌کند که طول موج با تابیده شده نزدیک ابعاد خود جسم باشد. به این ترتیب در مورد نور مرئی از این سپر تنها برای مخفی کردن اجسام میکروسکوپی می‌توان استفاده به عمل آورد. اجسام بزرگتر تنها هنگامی از دید پنهان می‌شوند که پرتوهای با طول موج بلندتر به آنها تابیده شود. بنابراین با این فناوری نمی‌توان افراد یا خودروها را نامرئی کرد. اما انقطاع معتقد است که از این فناوری می‌توان در زمینه‌های دیگر نظیر تولید موادی که از برق زدن و درخشش اجسام جلوگیری می‌کنند استفاده به عمل آورد. این سپرها همچنین می‌توانند مانع از تاثیر نامطلوب نوری شوند که از اجسام ریز پراکنده می‌شود و به این ترتیب می‌توانند بازده میکروسکوپ‌ها را افزایش دهند. یک کاربرد دیگر این روش نامرئی کردن ماهواره‌ها در فضا است.

نقل از فردای دیگر

 

 

راهنمایی اصولی دروغگویی

 طنز 

راهنمایی اصولی دروغگویی

 

بهترین و مفیدترین راهنمایی که می توان برای ابنای بشر نوشت، راهنمای دروغ گفتن است؛ اما گویا تا به حال کسی چنین خودآموزی ننوشته است است. اولین دلیل این امر شاید این باشد که ابنای بشر ذاتا بلدند دروغ بگویند و از این رو نوشتن خودآموز دروغ گویی در حکم "زیره به کرمان بردن" یا "موشک بالستیک به آمریکا صادر کردن" باشد. دلیل دوم هم احتمالا وجود ندارد.


با این حال به نظر من بعضی از شاخه های دروغگویی که این فعل را خاص می کنند، احتیاج به خودآموز دارند. مثلا دروغ گویی "صادقانه" یا دروغ گویی "اصولی". چون آدم شاید ذاتا بلد باشد دروغ بگوید ولی ذاتا بلد نیست با صداقت دروغ بگوید یا یک جوری دروغ بگوید که با مواضع اصولیاش منافاتی نداشته باشد. این است که در راستای وظیفه نجات جهان با خودآموزنویسی، که خودم برای خودم تعیین کرده ام، راهنمای اصولی دروغگویی صادقانه را به شما تقدیم می کنم:


خودمخلص بین باشید
اولین گام برای دروغگویی در این روش این است که شما معتقد باشید که آدم مخلص، پاک، مؤمن، ساده زیست، متعهد، درستکار و بسیار خوبی هستید. وقتی به این موضوع اعتقاد پیدا می کنید قاعدتا فعل شما چندان دروغ محسوب نمی شود، چراکه مگر ممکن است از یک آدم مخلص، پاک، مؤمن، ساده زیست و چه و چه دروغ سر بزند؟!
این است که اگر فاکتور های منطقی، علمی، تاریخ و حتی طبیعی با گفته های شما نمی خواند، این مشکل آن هاست. دیگران می توانند مغرض و حسود باشند، علوم ابطال پذیرند، تاریخ تحریف شده است و طبیعت هم اصلا مهم نیست.
راهنمای تکمیلی: برای سرعت بیش تر در رسیدن به این مرحله از خودمخلص بینی به مدت چهل روز به آسمان ابری نگاه کنید و تصور کنید که از میان ابرها در حال نزول هستید. قطعا بعد از مدت مذکور باور خواهید کرد که آسمان پاره شده و شما که مظهر اخلاص و ایمان و پاکی و خوبی هستید- را به زمین هبه کرده است.


اعتماد به نفس داشته باشید
هرگز در هنگام دروغ گفتن به آنچه که مخاطبان درباره شما فکر می کند فکر نکنید و همینطور هیچوقت به این فکر نکنید که آیا ادعاها و اطلا عات شما «می گنجد» یا نه! برای رسیدن به این مرحله، همه حرفها و اظهارنظرها درباره دروغ هایتان را به حساب تعریف و تمجید و ستایش بگذارید و از آنها انرژی بیشتری برای گفتن دروغ بزرگتری بدست آورید.
برای رسیدن هرچه سریعتر به این مرحله، یک فیلتر مغزی برای خودتان بسازید و هر واقعیت را، به آن صورت که دوست دارید برای خودتان تفسیر کنید. مثلا اگر یک نفر در میان صحبت های شما گفت: «آقا چرا این قدر دروغ می گویید، خجالت بکشیداین حرف را به این صورت برای خودتان ترجمه کنید: «احسنت، آفرین! عین حقیقت را فرمودید، خدا شمارا برای ما نگه دارد.»!
این فیلتر باید آنقدر نهادینه شده باشد که حتی هر ناسزایی را هم به شکل تمجید وتشویق برای شما نشان دهد.


هر چه بزرگتر بهتر
هیچ وقت اشتباه کسانی که می خواهند راست و دروغ را با هم بیامیزند را مرتکب نشوید. این کارِ افراد بی اعتماد به نفس و بزدلی است که شجاعت و صداقت دروغ گفتن را ندارند و از کمرویی هم رنج می برند.
آدم های بزرگ کارهای بزرگ می کنند وبنابرین دروغهای بزرگی هم میگویند. ادعای راست یا دروغ ،وقتی کوچک باشد ارزش چندانی ندارد و به قدر کافی جلب توجه نمیکند؛ پس تا جایی که می توانید دروغ های بزرگتری بگوئید.
یادتان باشد بسیاری از مردم معتقدند «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» واز این لحاظ، بزرگترین و بی پایه ترین دروغ های عالم هم، در میان مردمی که به «چیزکی » معتقدند،تا حدی باور می شود.
مثلا فرض کنیم قیمت یخ در آلاسکا طی مدت یک سال ۲۳۰ درصد رشد داشته و اسکیموها هم که هر روز با یخ ها زندگی می کنند از این موضوع عصبانی هستند.
بر طبق راهنمای "اصولی" دروغگویی "صادقانه"، اگر شما مسئول قیمت یخ در آلاسکا هستید، نباید بگوئید که "این افزایش قیمت تقصیر من نیست یا افزایش قیمت ۲۳۰ درصد نبوده و مثلا ۹۰ درصد بوده است"؛ بلکه باید کلا هر گونه افزایش قیمت یخی را انکار کنید و حتی با اعتماد به نفس فراوان خبر از کاهش بی سابقه قیمت یخ طی یک سال گذشته بدهید.
او کی؟


حمله به جای دفاع
بهترین راه فرار حمله است و بهترین راه صداقت در دروغگویی،"صادقانه دیگران را متهم به دروغگویی کردن" است. هر جا که مجالی دست داد و دست کم هفته ای سه چهار بار تمام کسانی که به مخالفت و حتی اختلاف سلیقه با شما مشهورند را به دروغگویی متهم کنید.
این کار سه خاصیت دارد

۱) به آنها ضربه زده اید

۲)"اصولی" تر و در راستای مواضع محترمتان دروغ گفته اید

۳) یک دروغ تازه گفته اید!


چشم در چشم
شما آدم مخلص و مومنی هستید و اعتماد به نفس فراوانی دارید، پس چه لزومی دارد موقع دروغ گفتن (تازه اگر بشود اسمش را دروغ گذاشت) سرتان را پایین بیاندازید، ناخن تان را بجوید، گوشه های لبتان را پاک کنید واز این جور کارها؟ به جای این کارها لبخند شیرینی بزنید و با صداقت زاید الوصفی در چشم مخاطبتان نگاه کنید که با شنیدن حرفهای شما مشغول شاخ در آوردن یا کف کردن هستند.
برای راحتی کار و سرعت در رسیدن به این مرحله، فرض کنید که مخاطبانتان بره (= بچه گوسفند، با قابلیت بع بع و سرتکان دادن) های خوشگلی با پشمهای فرفری هستند، که آدم دلش می خواهد بخوردشان!

خواننده ی مورد علاقه من سیاوش قمیشی

اینم زندگی نامه ی خواننده ی مورد علاقه ی من

 

سیاوش قمیشی (متولد(1324)1945در اهواز و بزرگ شده در تهران)آهنگساز شاعر تنظیم کننده و خواننده ای ست که در بین عموم به عنوان خواننده و برای خواص به عنوان آهنگساز و خواننده اعتباری ویژه و متفاوت دارد . نخستین وجه یا شاید مهمترین وجه تفاوت آثار سیاوش قمیشی در ملودی هایش نهفته است . ملودی های بسیار متاثر از موسیقی کلاسیک (اصیل) ایران و در عین حال مبتنی بر آکوردهای غیر معمول و کاملا غیر ایرانی که ترکیبی عجیب و درخشان از موسیقی ایرانی و غربی در قالب ترانه های پاپ به وجود آورده است و همچون مهری برجسته برداشت ناب سیاوش قمیشی را از هنر ایرانی با اشرافی جامع بر انواع موسیقی غیر ایرانی به نمایش می گذارد در بیشتر آهنگهای سیاوش رگه های روشن و قوی از موسیقی ایرانی را می توان یافت که گرچه روایت جزء به جزء موسیقی ردیفی ایران نیستند اما به خوبی حس ایرانی بودن را حتی در ذهن شنونده غیر حرفه ای متبادر می کنند و این هنر اوست که با گریز آگاهانه از تکرار سنتی و نخ نما ملودی های ظریف ایرانی را همچون تارهای طلا بر پیکره ی ترانه اش می بافد . با کمی دقت در آلبوم ها ی سیاوش می توان بسیاری از برداشت های آزاد وی از موسیقی کلاسیک ایران را به وضوح مشاهده کرد . در واقع سیاوش قمیشی و هم نسلان موفقش آموزش موسیقی را از کودکی به طور خوداگاه یا نا خوداگاه با موسیقی ناب ایرانی شروع کردند . شنیدن روزمره اجراهای بسیار موثق و اصیل از بزرگان موسیقی ایران در سالهای (1320 تا 1330) از رادیو تهران تجربه ای تکرار نشدنی برای هم نسلان سیاوش به عنوان کودکان آن روزگار و بزرگان آینده موسیقی نو ایران بود که به مرور پس از آشنایی با حوزه های دیگر موسیقی عملی را از طریق مراجع و منابع کاملا جدا آموزش دیده و تجربه می کردند.
سیاوش قمیشی خود سالهای 1970 را در انگلستان (مهد موسیقی راک) گذرانده و آموزش موسیقی دیده است. موسیقی گروههای بزرگ غربی و شرایط زمانی مکانی فعالیت آنها را از نزدیک درک و لمس کرده و آثارشان را عملا مشق و اجرا نموده است. این آمیختگی عملی با موسیقی روز دنیا در کنار ذهنیت و ناخودآگاه انباشته از ملودی های موسیقی ایران, زمانی که منشا خلق هنری قرار گرفتند ترکیبی نو و بدیع از ملودی و هارمونی را پدید آوردند که پیشتر همانندی نداشت. از این روست که موسیقی سیاوش قمیشی را یکی از بهترین نمونه های هنر هم نسلانش می دانیم. او با برداشت ویژه اش از انواع موسیقی و با توجه کامل به موزیک روز دنیا به ویژه در حیطه ی پروگرسیوتنظیم,صداسازی و میکس به مرز نوآوری و خلاقیتی کامل رسیده و در بیان خود قوام و دوام یافته است. همکاری با تنظیم کنندگانی آگاه و خوش ذوق (که بعضا با وجودی که ایرانی نیستند, توانسته اند با موسیقی ایرانی ارتباط برقرار کنند) و نکته سنجی شخص سیاوش در استفاده آگاهانه و هوشمند از صداسازی های الکترونیک و ساوند افکت های عجیب و بجا در تنظیم قطعاتش, به موسیقی او تنوعی خاص و رنگارنگی منحصر به فردی بخشیده است که موزیکالیته ی ترانه های او را به گونه ای بهتر و جذاب تر نمایان میکند. از لحاظ شعری, ترانه هایی که سیاوش برای کار انتخاب میکند چند ویژگی اساسی دارند که مهم ترین آنها سادگی و روانی کلام و دوری از پیچیدگی های معماگونه ی شعری است.
سیاوش از دیرباز علاقه ای به استفاده از کلام روشنفکر مابانه و غیر مردمی نداشته است و با انتخابی آگاه, به دام ابتذال ناشی از ساده پسندی و بی هویتی هم نیفتاده است. فضای ترانه های او فضایی روشن و امیدبخش است, به دور از سایه های خاکستری و سیاه رایج در ترانه ی نوین ایران.اعتراض موجود در ترانه های انتخابی او هم نوع با موسیقی ای, اعتراضی سیاه و خمود نیست و از تلخی و شیرینی توام برخوردار است. جالب این که متقابلا در کارنامه ی هنری سیاوش به هیچ رو با ترانه های بی معنی و سبک سرانه هم مواجه نمی شویم. شادترین ترانه های او, نه در کلام و نه در موسیقی به مرز انحطاط و ابتذال نزدیک نمی شوند و شعر و موسیقی ترانه های شاد او هم از حدود تشخص, حجب و آبرومندی ماخوذ به حیا بیرون نمی روند. مضامین ترانه های سیاوش عموما مضامین و موضوعات عاطفی در حوزه زندگی فردی و اجتماعی اند وعشق, زندگی و حرکت در این میان نقش محوری و کلیدی دارند و داستان هر ترانه هم غالبا با پایانی روشن و امید بخش همراه است. سیاوش در شناخت و کشف ملودی پنهان در شعر استعدادی خداداد دارد و با قوه ی درک ریتم بسیار خوب,ضرب آهنگ مناسب شعر و ملودی را برای کارش می یابد. به همین دلیل, در آلبوم هایش همه نوع ترانه با ریتم های گوناگون شنیده می شود, تنوعی که شنونده را دچار ملال ناشی از یکنواختی آلبوم نمی کند. او در اجرای ترانه هایش صاحب سبکی مشخص است. آشنایی عمیق با ملودی و تنظیم ترانه ای که آهنگ آنرا بر مبنای توان حنجره و نقاط ضعف و قوت صدای خود ساخته و ویژگی های خاص صدایش اعم از تونالیته و موزیکالیته ی صدا, نتیجه ی خوانندگی اش را بسیار درخشان و پر ثمر کرده است. صدای زخمی و خش دار, آمیخته با تحریرها و غلت ظریف آواز ایرانی جملات آهنگین را با صمیمیت و احساسی ژرف و بی غش می خواند که گویی شعر و آهنگ تنیده بر هم, از جان خواننده بر می آیند و بر دل شنونده می نشینند. به جرات میتوان گفت هیچ آهنگسازی در موسیقی ترانه ی نوین ایران, در طی سی سال گذشته همانند سیاوش قمیشی حرکتی رو به جلو و کمال طلب با حفظ و افزایش روز افزون تعداد مخاطبان نداشته است. ترانه های سیاوش قمیشی (ترانه به معنای جمع آهنگ و شعر و صدا ) مخاطب عام دارد و این عمومیت به ویژه در بین جوانان دیده می شود. شاید او تنها آهنگساز/خواننده ای ست که هر چه بیشتر کار میکند مخاطبان و علاقه مندان جوان تری پیدا می کند و به زبان موسیقی به جوانان, زندگی,عشق و نشاط می بخشد, همچون دوستی همسن در خلوتشان میخواند و مانند پدری مهربان سنگ صبور درد های جوانی شان می شود.
همه ما نسل بعد از انقلاب در داخل و خارج کشور با صدای سیاوش قمیشی زندگی کرده ایم , عاشق شده ایم, گریسته ایم, خندیده ایم و نفس کشیده ایم با او بوده ایم و او با ما بوده است.
موسیقی و صدای سیاوش همچون زندگی اش ساده, روان و بی پیرایه است و به سادگی در ضمیر پاک جوانان می نشیند و شاید از این روست که جوانان بسیار دوستش می دارند چرا که جوانی مظهر سادگی و یکرنگی ست. سیاوش قمیشی مانند سرزمین زادگاهش انسانی آفتابی است

 

زندگینامه داریوش

زندگینامه داریوش

 

داریوش در ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۹ خورشیدی درتهران بدنیا آمد . او سالهای اولیه عمر خود را در میانه ، کرج و کردستان سپری کرد . استعداد خدادادی او در ۹ سالگی و در زمانی که برای اولین بار برروی صحنه سن مدرسه قرار گرفت آشکار شد و در ۲۰ سالگی توسط حسن خیاط باشی از تلوزیون ایران به مردم معرفی شد و با ترانه افسانه و جاوید "بمن نگو دوست دارم" درقلب مردم جای گرفت . او با پیدایش عصر بی همتای سبک نوین موسیقی ایران هم دوره بود . داریوش هرگز با عقاید تحمیلی به اجتماع خود سازگار نبود ، ترانه های او حاصل اشعار و موسیقی انسانهایی وارسته چون شاملو ، نادرپور ، جنتی عطایی ، قنبری و بیات است . این موضوع سبب گشت تا ترانه های او در رابطه با عشق ، صلح ، آزادی و عدالت سروده شوند . پس از انقلاب دیگر عرصه ای برای داریوش و هنرش نبود ازاینرو وی از سرزمین مادری خود کوچ کرد .
کارهای او شامل بیش از ۲۰۰ ترانه در ۲۵ آلبوم است . داریوش کنسرتهای بیشماری را در تالارهای بزرگ جهان چون  notably
Wembley (
لندن) ، Carnegie Hall (نیویورک) ، Kennedy Center (واشنگتن دی سی ) ، Koncertos (استکهلم ) ، Greek Theater (لس انجلس) و Universal Amphitheater (لس آنجلس) به اجراء درآورده است.
داریوش در هنر عکاسی نیز صاحب سبک است ، همچنین در دو فیلم سینمایی "یاران" و "فریاد زیرآب" نیز ایفای نقش نموده است . ترانه ها و پیامهای داریوش بسیار جلوتر از تفکرات عصر اوست . حتی جهان عرب نیز با سبک غنی داریوش آشناست و ترانه های او
را پذیرفته است ، در فستیوال موسیقی ، فیلم ورسانه های تصویری که چند سال پیش در بحرین برگذار شد داریوش بعنوان نماینده سبک
معاصر و منحصر بفرد موسیقی ایران این سبک را به جهان معرفی کرد و برنده بالاترین نشان صلح گشت . وی در مراسم اختتامیه این جشنواره ندای آزادی را بخصوص برای سرزمین مادری خود ایران ، سرداد .

 

آماری عجیب در مورد انسان ها

آماری عجیب در مورد انسان ها

بشر پر حرف ترین موجود روی زمین است. این آمار را اخیرا از سوی پزشکان روسیه منتشر شده.

این محققان حد متوسط عمر بشر را هفتاد سال گرفته اند که در این مدت انسان 13 سال حرف می زند، 6 سال غذا می خورد و 23 سال نیز می خوابد.

هر نفر به طور متوسط صدها تن غذا می خورد. اگر وزن افراد را 75 تا 80 کیلو گرم بگیریم باید گفت هر فرد در عمر خود 1250 تا 1335 برابر وزنش غذا می خورد. در مدت یک روز یا 24 ساعت 1000 لیتر هوا تنفس می کند وقلبش در هر 1 دقیقه 80 تا 100 بار می زند. با این شرایط
قلب انسان در طول زندگیش دو میلیارد و58 میلیون بار بدون وقفه واغلب بدون کوچکترین مشکلی می زند.

انسان تنها موجودی است که راست قامت است و روی دو پا راه می رود ودر طول روز به طور متوسط 20 هزار قدم بر می دارد یعنی 7 میلیون قدم در سال. در 70 سالگی تعداد این قدمها به 500 میلیون می رسد یعنی 500 هزار کیلومتر راه رفته. با این محاسبات می توان نتیجه گرفت که هر فرد در طول زندگیش می تواند 9 بار کره ی زمین را دور بزند و با پای پیاده به کره ی
ماه برود با توجه به اینکه فاصله زمین تا ماه 390 هزار کیلومتر است .....

بدن انسان به وسیله ی پوشش شگفت انگیزی محافظت می شود. این پوشش پوست بدن است که در هر ساعت 30 میلیون میکروب روی آن می نشیند و 29 میلیون آن کشته می شود و پس از 2 ساعت از این 30 میلیون فقط 7 هزار تای آن باقی می ماند.

در بدن انسان بین 2 تا 4 میلیون نقطه ی درد و جود دارد که حساسیت آن نسبت به موقعیت پوست بدن فرق دارد. بدن انسان قدرت مقاومت شگفت انگیزی دارد و می تواند گرمای 44 تا 45 درجه را تحمل کند و حتی اگر به تدریج گرم شود در فضای خشک می تواند 150 تا 160 درجه حرارت را تحمل کند و بالاترین میزان برودت که بدن قادر به ایستادگی در برابر آن است 27 درجه زیر صفر است.

انسان می تواند 52 روز تنها با خوردن آب زنده بماند. حساسترین عضو بدن چشم است که می تواند 10 هزار رنگ را تشخیص دهد وبالاخره اینکه نوزادان تا 8 ماهگی دنیا را سیاه وسفید می بینند.