JOJO همه چی داره تو بگو چی نداره

به علت مشکل تو قالب قبلی فعلاً .......

JOJO همه چی داره تو بگو چی نداره

به علت مشکل تو قالب قبلی فعلاً .......

بدون شرح

رویداد اول : چهارم دیماه 1331

رویداد دوم : 22 دیماه 1386

(55 سال و 18 روز بعد)سیدحسین توکلی ، بازپرس شعبه 5 دادسرای جنایی گفت: چند روز پیش به دنبال برودت هوا و بارش برف ، یک خودروی حامل پول در نزدیکی فیروزکوه با یک خودروی سواری پراید تصادف کرد. در این تصادف ، یک اتوبوس مسافربری که در حال عبور از جاده بود، با مشاهده این وضعیت متوقف شد و مسافران برای کمک به مجروحان از اتوبوس پیاده شدند.

سرقت پول های بانک


بازپرس جنایی در ادامه گفت: چند نفر از مسافران که قصد کمک به مجروحان خودروی حامل پول بانک را داشتند، با مشاهده پول های موجود که پس از تصادف در اتاقک خودرو پخش شده بود، به یکباره وظیفه انسانی خود را فراموش کردند و با سرقت مقادیری از چک های مسافرتی متعلق به بانک بدون آن که به مجروحان حادثه کمک کنند، بار دیگر سوار اتوبوس شدند و محل را ترک کردند.

شکایت و پیگیری


بازپرس توکلی افزود: به دنبال این ماجرا، ماموران امدادی با حضور در محل ، امدادرسانی به حادثه دیدگان را آغاز کردند و راننده خودروی پراید بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد. برادر جوان فوت شده پس از این حادثه عنوان کرد: برادرم پس از تصادف و در آخرین لحظات عمرش در تماس تلفنی گفت: میان صندلی و فرمان خودرو گرفتار شده است و مسافران اتوبوس را مشاهده می کند که برای کمک پیاده شده اند، اما به جای کمک به او سراغ خودروی بانک می روند.بازپرس شعبه 5 دادسرای جنایی افزود: به دلیلی شکستگی دنده این جوان و فرورفتن در ریه وی ، اگر مسافران او را از میان آهن پاره بیرون می آوردند، به طور قطع نجات می یافت ، اما افسوس که آنها با مشاهده پول های درون خودرو، وظیفه انسانی شان را فراموش کرده و بدون هیچ مساعدتی محل را ترک کرده اند.توکلی بیان کرد: پس از سرقت پول ها و بررسی های بعدی معلوم شد 148 میلیون تومان از پول های درون خودرو به سرقت رفته است و افراد سارق در مرحله بعدی با چک های مسافرتی سرقت شده ، به خرید طلا، لوازم خانه و... اقدام کرده اند.

دستگیری یک متهم


بازپرس جنایی افزود: با آغاز تحقیقات در این زمینه ماموران در مرحله بعدی یک نفر از مسافران سارق را به همراه 38 میلیون تومان از چک های مسافرتی دستگیر کردند.متهم در تحقیقات گفت: وقتی صحنه تصادف را مشاهده کردیم ، ابتدا قصد کمک به مصدومان را داشتیم و ما بوضوح فریادهای کمک خواهی راننده خودروی پراید را می شنیدیم ، اما با مشاهده چک های مسافرتی درون خودرو، هر کدام از ما که از اتوبوس پیاده شده بودیم ، سعی می کردیم پول بیشتری برداریم.بازپرس جنایی تصریح کرد: با ثبت این اظهارات پرونده متهم به دادسرای دماوند ارسال شده و یک تیم ویژه از ماموران تحقیقات گسترده خود را برای دستگیری مسافران سارق آغاز کرده اند

یک هواپیمای شرکت هواپیمایی ایران که از شیراز و اصفهان به تهران می آمد، در نزدیکی فرودگاه مهرآباد هنگام کم کردن ارتفاع برای نشستن سقوط کرد و همه مسافران و سرنشینان آن جز دو تن (حسین عدل رئیس شرکت تلفن شیراز و مهندس خزاینی) کشته شدند.نکته جالب و قابل تامل در این سانحه زنده ماندن و سلامت کامل این دو تن از میان دهها مسافر نبود، دست نخورده ماندن یک بسته بسیار بزرگ پر از اسکناس بود که با این هواپیما حمل می شد . این بسته پس از برخورد هواپیما به زمین از داخل آن بیرون افتاده، بازشده و اسکناسها سطح بیانان ( چند قدمی جاده جنوبی پر رفت و آمد کرج ـ تهران ) را تا مسافتی دور پوشانده بود. صدها نفر کسانی که به کمک و یا تماشا آمده بودند و عموماً از کارگران تنگدست محل و نوجوانان بودند حتی یک قطعه اسکناس را برای خود برنداشته بودند و به خبرنگاران خارجی گفته بودند که تصاحب به ناحق مال دیگران، دولت و یا شخص ، حرام است و باعث ناراحتی وجدان می شود و ما تنها به دسترنج خود قانع هستیم . این خبرنگاران به سراسر جهان نوشته بودند که سانحه پرتلفات هوایی تهران منش ویژه و بزرگواری ایرانیان را یک بار دیگر به ثبوت رساند و اگر در کشوری دیگر اتفاق افتاده بود، مردم تماشاگر حتی یک قطعه اسکناس را باقی نمی گذاشتند و برای تصاحب آنها هجوم می بردند و با هم مسابقه می دادند.

آیا می دانستید:

آیا می دانستید:

·                  پول از کاغذ درست نشده بلکه از کتان ساخته شده.

·                  روزانه بطور متوسط 12 نوزاد به پدر و مادر اشتباهی تحویل داده می شوند .

·                  شکلات بر روی سیستم عصبی سگ تاثیر مخربی می گذارد، بوسیله چند اونس شکلات براحتی می توان سگ متوسطی را از پای درآورد .

·                   اغلب روژ خانمها از پولک ماهی درست شده اند .

·                   لئوناردو داوینچی قادر بود تا در یک زمان با یک دست خود بنویسد و با دست دیگرش نقاشی کند .

·                   در زبان انگلیسی هیچ کلمه ای نیست که با این 3 کلمه هم وزن باشه:ORANGE , PURPLE , SILVER

·                  کرفس کالری منفی داره، یعنی مقدار انرژی لازم برای هضم شدن اون از مقدار انرژیی که از اون بدست میاد کمتره .

·                  مایع موجود در نارگیل نارس را می توان بجای پلاسمای خون استفاده کرد .

·                  هیچ ورق کاغذی را نمی توان بیشتر از 7 مرتبه بر روی خودش از وسط تا کرد .

·                   تعداد آدمهایی که هر ساله بر اثر سقوط از روی الاغ می میرند از تعداد آدمهایی که بر اثر سقوط هواپیما می میرند بیشتر است .

·                   درخت بلوط تا قبل از پنجاه سالکی میوه نمی دهد.

·                   بیشتر گردو غبار موجود در منزل از پوست مرده ای است که از بدن شما می ریزد .

·                  مروارید در سرکه حل می شود .

·                   بالا بردن گاو از پله ها امکان پذیر است، اما پایین آوردن آنها از پله امکان ندارد .

·                  شیرینی تنها مزه ای است که جنین در رحم مادر هم می فهمد .

·                  - اگر شما 8 سال و 7 ماه و 6 روز یک ضرب فریاد بکشید، با انرژی آزاد شده می توان یک فنجان قهوه را گرم کرد

 

چگونه فریبنده باشیم ؟

چگونه فریبنده باشیم ؟

 

فریبندگی یعنی اینکه بتوانید دیگران را به سوی خود جذب کنید. این خصلت اخلاقی به مرور زمان بدست می آید، از آنجایی هر یک از افراد در زمان تولد با میزان مختلفی جذابیت پا به این دنیا می گذارند می توان گفت که درصد بسیار زیادی از جذابیت اکتسابی است و با کمی تمرین به راحتی قابل دسترسی خواهد بود. مانند رقصیدن هر چه بیشتر تلاش کنید، موفق تر خواهید بود. تلاش و توجه تمام و کمال به نیازها و خواست های دیگران می تواند به شما این اطمینان را بدهد که به چهره یک فرد جذاب تبدیل شده اید.

 

مراحل

1- طرز ایستادن خود را تصحیح کنید. اگر شرایط بدنی شما در حد مطلوب قرار داشته باشد، گویای این مطلب است که یک فرد با اعتماد به نفس بالا هستید، حتی اگر از درونتان هم یک چنین احساسی نداشته باشید. در زمان راه رفتن باید محکم و ثابت قدم بردارید. کمرتان کاملاً صاف باشد، و شانه ها به سمت عقب گرایش داشته باشند. شاید در ابتدا زمانیکه یک چنین وضعیتی را تمرین می کنید برایتان قدری عجیب و دشوار باشد، اما پس از سپری شدن چند روز به آن عادت پیدا می کنید.

2- ماهیچه های صورت را رها کنید. سعی کنید ماهیچه های صورتتان را رها کنید تا صورت، حالت طبیعی و دلپذیر خود را داشته باشد. با این چهره می توانید رو به دنیا کنید و به همگان بگویید که از هیچ چیز نمی هراسید.

3- ارتباط برقرار کنید. هنگامیکه با فرد دیگری روبرو می شوید، با چشم های خود با او ارتباط برقر کنید، سرتان را به نشانه تائید تکان دهید، لبخند بزنید و شادی خود را به او انتقال دهید. اصلاً نگران عکس العمل فرد مقابل نباشید و البته در عین حال باید به یاد داشته باشید که در این کار زیاده روی نکنید.

4- نام افراد را به خاطر بسپارید. زمانیکه برای اولین بار کسی را ملاقات می کنید سعی کنید که نام او را به خاطر بسپارید.  این کار برای خیلی از افراد دشوار است. زمانیکه نامشان را می گویند، آنرا چندین مرتبه با خود تکرار کنید تا نامشان در ذهنتان باقی بماند و سپس نام خود را نیز به آنها بگویید؛ به عنوان مثال سلام "سارا" من "مانی" هستم. زمانی هم که با آنها خداحافظی می کنید، باز هم سعی کنید چند مرتبه دیگر نام آنها را تکرار کنید تا به طور کامل در ذهنتان باقی بمانند. هر چقدر بیشتر نام آنها را تکرار کنید، بیشتر به یادتان می ماند و طرف مقابل هم احساس می کند که او را بیشتر دوست می دارید و احتمال این امر که با شما بیشتر گرم بگیرد افزایش پیدا می کند.

5- به دیگران علاقمند باشید. اگر شما یکی از آشناهای قدیمی را ملاقات کردید به عنوان مثال یک همکار، همکلاسی، دوست یکی از دوستان و ... در مورد خانواده و علاقمندی های جدید آنها سوالاتی مطرح کنید. اسم افراد نزدیک به آنها را بپرسید و نام آنها را به خاطر بسپارید. مطرح کردن یک چنین مسائلی، موضوعات جدیدی برای صحبت کردن در اختیار شما قرار می دهد و آنوقت مجبور نیستید که تنها در مورد کار و کلاس های درسی با هم صحبت کنید. می توانید تا حدودی در مورد خودتان نیز صحبت کنید. در تمام طول بحث خودتان را علاقمند نشان دهید و نشان دهید که تمایل دارید به گفتگوی خود با او ادامه دهید.

6- گفتگو در مورد موضوعات مناسب. باید در مورد موضوعاتی صحبت کنید که طرف مقابل به آنها علاقه دارد، حتی اگر خودتان هم علاقه شدید به آنها نداشتید، بازهم این کار را ادامه دهید. به عنوان مثال اگر در یک جمع ورزشی قرار گرفتید، در مورد بازی دیشب یا گل کردن تیمی که به تازگی وارد لیگ شده صحبت کنید. اگر با کسانی هستید که به سرگرمی های مختلفی علاقمند هستند، می توانید در مورد سرگرمی های مورد علاقه آنها از جمله ماهیگیری، بافتنی، کوهنوردی، و سینما صحبت کنید.

هیچ کس از شما انتظار ندارد که در تمام زمینه ها یک متخصص باشید، باید به آنها بگویید که فقط به دلیل علایق شخصی است که تمایل دارید در مورد موضوعات مختلف با دیگران به بحث و گفتگو بنشینید. ذهن خود را باز کنید، اجازه دهید تا دیگران توضیحات لازم در مورد موضوعات مختلف را برای شما بازگو کنند. روراست باشید و به آنها بگویید که دانشتان در مورد برخی چیزها محدود است و بدتان نمی آید که چیزهای بیشتری در مورد آن مبحث یاد بگیرید.

7- به جای غیبت کردن دیگران را تکریم کنید. اگر در جمعی در حال صحبت کردن هستید که همه افراد به نحوی در مورد یک شخص بخصوص در حال غیبت کردن هستند، بد نیست شما چیزی در مورد آن بگویید که دوست می دارید. گفتن چیزهایی که در دیگران دوست می دارید می تواند 100% شما را تبدیل به یک فرد جذاب کند. در عین حال با این کار می توانید حس اعتماد دیگران را نیز به خود جلب کنید. همه اطرافیان به این نتیجه می رسند که شما هیچ وقت ایده ی بدی نسبت به دیگران ندارید. همه به این نتیجه می رسند که آبرویشان در دست شما محفوظ خواهد بود.

8- دروغ نگویید. شاید به دلایلی دروغ بگویید اما مدارک و شواهدی وجود دارد که بر خلاف گفته های شماست.  اگر به مریم بگویید که عاطفه را دوست دارید و به نسیم بگویید که عاطفه را دوست ندارید، مطمئن باشید که مریم و نسیم با هم صحبت می کنند، حرف های شما را با هم در میان می گذارند، و با این کار اعتبارتان را نزد آنها از دست خواهید داد، و از آن به بعد هم دیگر هیچ کس حرف های شما را باور نخواهد کرد.

9- با صداقت از دیگران تعریف و تمجید کنید. این کار خصوصاً در ارتقای عزت نفس دیگران نقش مهمی را بازی میکند. چیزهایی که خوشتان می آید را انتخاب کنید و در هر شرایطی به آنها اشاره داشته باشید. اگر از کاری و یا از کسی خوشتان می آید راهی برای بیان آن پیدا کنید و فوراً به آن اشاره کنید. اگر برای انجام این کار بیش از اندازه صبر کنید، ممکن است حرف های شما قدری ریاکارانه جلوه کنند. زمانیکه احساس می کنید با تشویق های خود می توانید زمینه پیشرفت را برای آنها فراهم آورید، حتماً این کار را انجام دهید و از آنها تعریف کنید. اگر احساس میکنید که چیزی در مورد فردی تغییر پیدا کرده است (به عنوان مثال مدل مو، طرز لباس پوشیدن و .. به آن توجه کنید و چیزی را که در مورد آن خوشتان آمده، به زبان بیاورید. اگر مستقیماً سوالی می پرسید، با خوشرویی آنرا بیان کنید و سپس سوال خود را با یک تعریف بجا به پایان برسانید.

10- در پذیرش تعریف و تمجید مهربان باشید. این فکر را که برخی از تعریف و تمجید ها هدف خاصی را در پس خود دارند را از ذهن بیرون کنید. در قبول هر نوع تعریف و تمجیدی پرحرارت و علاقمند ظاهر شوید. خیلی بیشتر از گفتن یک "خیلی ممنون" ساده پیش بروید و آنرا با جملاتی نظیر: "خوشحالم که خوشت آمده" و یا "خیلی مهربانی که به این مورد اشاره کردی" همراه کنید. این عبارات خودشان می توانند به عنوان نوعی تعرف و تمجید در جواب تعریف های فرد مقابل به شمار روند. در عین حال باید دقت داشته باشید که برداشت بدی از تعریف های دیگران نکنید. به عنوان مثال اگر کسی به قصد تعریف از شما گفت: "نمیدانی چقدر دلم می خواست که من هم به اندازه تو ... بودم" شما نباید در جواب او بگویید من اصلاً هم یک چنین خصوصیتی را نداشته و ندارم و احساس می کنم که برداشت تو در این مورد غلط بوده و قضاوت نادرستی داشتی."

11- تن صدای خود را کنترل کنید. یکی از نکات ضروری که باید همواره به خاطر داشته باشید، ماهیت صحبت کردن است. برخی از افراد هستند که در درون خود احساس ناامنی می کنند و به راحتی نمی توانند تعریف و تشکر دیگران را پذیرا شوند. در مورد یک چنین افرادی بیشتر باید دقت کنید و روان و سلیس با آنها صحبت کنید. اگر تمایل داشتید به آنها بگویید که "امروز زیبا شده اید" تن صدایتان باید همانطوری باشد که می گویید: "امرور روز زیبایی است." هر گونه تغییر در تن صدا و نحوه بیان کردن آن، این شک را در آنها بوجود می آورد که گفته های شما از سر صدق و درستی نیست. می توانید برای تمرین، صدای خود را روی نوار ضبط کنید و چند مرتبه آنرا گوش کنید تا متوجه هر گونه تغییری بشوید. از خودتان سوال کنید که صدای شما نشان می دهد که از روی صداقت صحبت می کنید؟ تا زماینکه به یک عبارت خالصانه و صادقانه نرسیده اید، به ظبط کردن صدای خود ادامه دهید.

چند نکته

·                  همیشه خونسرد باقی بمانید. قصد شما خوشحال کردن دیگران است و نباید به این موضوع فکر کنید که ممکن است آنها در قبال شما چه واکنشی نشان داده و چه خیال بافی هایی در ذهن خود انجام دهند. اگر این کار را انجام دهید، آنوقت تمام تاثیر این کار بر روی صورت شما نمایان خواهد شد، و تبدیل به فردی می شوید که فقط در پی راضی کردن اطرافیانش است. کسی که نیازهای شخصی اش را زیر پا می گذارد تا دیگران دوستش بدارند. باید همیشه به خاطر داشته باشید که مردم آنقدر کارهای متنوع دارند که نمی توانند که همواره به شما فکر کنند. بیشتر اوقات در مورد خودشان و کارهایی که باید انجام دهند، فکر می کنند.

·                  میزان جذابیتی که می توانید بدست آورید، به میزان خلاقیت شما در تحسین کردن دیگران بستگی دارد. تعریف ها و تحسین های خود را با لحنی قاطع اما در عین حال شاعرانه بیان کنید. هیچ اشکالی ندارد که چند قطعه از قبل آماده شده را در ذهن داشته باشید تا در زمان تحسین کردن از فردی بیان کنید، اما افراد جذاب کسانی هستند که بتوانند در همان لحظه چیزی را ابداع کنند و نوآوری به خرج دهند. اگر ذهن شما خلاقیت داشته باشد و دائماً ابداع و نوآوری کنید، دیگر نگران تکرار مکررات هم نخواهید شد.

·                  گاهی اوقات مجبور می شوید عقایدی را بیان کنید که شاید کمتر اتفاق می افتد دیگران نظر مثبتی نسبت به آن داشته باشند. در چنین شرایطی می توانید این کار را با قدری شوخی بیامیزید. شوخی و خنده مانند قاشق پر از شکری هستند که به بیمار کمک می کنند دارو را راحت تر فرو ببرد.
 

·                  همدلی یکی از ملزومات بی چون و چرای جذابیت است. باید بدانید که چه چیزهای اطرافیانتان را خوشحال میکنند و چه مواردی موجبات ناراحتی آنها را فراهم می آورند، آنوقت می توانید بهترین انتخاب را در مورد آنها داشته باشید.

·                  اگر احساس می کنید که به یکباره نمی توانید عضلات صورت خود را رها کنید، می توانید این کار را از شانه های خود شروع کنید، اگر از جای اصلی خود بالاتر آمده باشند، نشان دهنده این مطلب هستند که شما قدری عصبی هستید. آنها را به سر جای خودشدان بازگردانید، ژست عمومی بدن خود را تصحیح کنید، نفس عمیقی بکشید و لبخند بزنید.

هشدار

·                  از بحث و جدل بپرهیزید. حتی اگر نیمی از افراد با شما مواق باشند، باز هم شما نمی توانید جذابیت 100% پیدا کنید. چیزهایی که بر زبان می آورید باید برای تمام افراد خوشایند باشند. زمانی که احساس کردید دلتان می خواهد در یک بحث شرکت کنید، از خودتان بپرسید که: "آیا واقعاً لازم است که در همین لحظه، نظر خودم را مطرح کنم؟" اگر احساس می کنید که هیچ گونه الزامی در این کار وجود ندارد، بنابراین قدری بذله گویی کنید و مطرح کردن نظر خود را بگذارید برای یک وقت دیگر.

·                  هیچ گاه به جوک هایی که خودتان تعریف می کنید، نخندید. این کار سیمای قشنگی ندارد. می توانید لبخند بزنید؛ همین کفایت می کند، اصلاً هم ناراحت نشوید اگر هیچ کس به آن نخندید. گاهی اوقات افراد متوجه جوک نمی شوند. این امر باید برای خود آنها ناراحت کننده باشد که متوجه منظور شما نشده اند. هدف شما صرفاً خوشحال کردن آنها بوده است.

·                  هیچ گاه در مورد مسائل مختلف توضیح بیش از اندازه ندهید چون صرفاً ارزش گفته های خود را از بین می برید. این کار نشان دهنده این مطلب است که شما از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستید و به سختی می توانید باور کنید که دیگران حرف های شما را متوجه شده اند. همچنین ممکن است این سوء تفاهم را نیز ایجاد کند که شما به مخاطبان خود اعتماد ندارید و تصور می کنید که آنها متوجه منظورتان نمی شوند و خودتان قصد دارید به جای آنها تصمیم بگیرید. زمانیکه نکات غیر ضروری را از گفته های خود حذف می کنید، مردم با اشتیاق بیشتر به حرف های شما گوش می دهند. با این کار ممکن است که برای کسب اطلاعات بیشتر نیز وارد بحث شده و سوالاتی را مطرح کنند. باید اعتماد کنید که مخاطبانتان حساب دو دوتا چهارتا سرشان می شود.

·                  برخی از افراد هستند که مقوله تکبر و جذابیت را اشتباه می گیرند. درحقیت باید دانست که تکبر نقطه مقابل جذابیت است. جذابیت حس رضایت دیگران را بر می انگیزد، اما تکبر فقط می خواهد حس رضایت فردی را برانگیزاند. تکبر افرادی را جذب می کند که در وجود خود ناامنی هایی دارند، اما جذابیت توانایی جذب تمام افراد را دارد.

 

تقسیم‌بندی انسان‌ها از دیدگاه دکتر شریعتی

تقسیم‌بندی انسان‌ها از دیدگاه دکتر شریعتی

1-
آنهایی که وقتی هستند، هستند وقتی که نیستند هم نیستند. حضور عمده
آدم‌ها مبتنی بر فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم
می‌شوند بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.

2-
آنانی که وقتی هستند، نیستند وقتی که نیستند هم نیستند (مردگانی متحرک
در جهان، خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند.
بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار، هرگز به چشم نمی‌آیند، مرده و زنده‌شان یکی
است).

3-
آنهایی که وقتی هستند، هستند وقتی که نیستند هم هستند (آدم‌های معتبر و
باشخصیت، کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودشان هم تاثیر خود
را می‌گذارند کسانی که همواره در خاطر ما می‌مانند، دوستشان داریم و
برایشان ارزش قائلیم).

4-
آنهایی که وقتی هستند، نیستند وقتی که نیستند، هستند (شگفت‌انگیز‌ترین
آدم‌ها. در زمان بودنشان چنان قدرتمند و باشکوهند که ما نمی‌توانیم
حضورشان را دریابیم اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم‌نرم و آهسته آهسته
درک می‌کنیم . باز می‌شناسیم، می‌فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و
چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان
اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم، گویی قفل بر زبانمان می‌زنند.
اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرق در حضور آنان مست می‌شویم و
درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم.
شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد

 

چیزهای جالبی که نمیدانید

چیزهای جالبی که نمیدانید

وقتی آلبرت انیشتین مرد، آخرین وصیتش هم با او مرد زیرا پرستار بالای سرش آلمانی نمیدانست.

بعضی یهودیان ارتدوکس از تکلم به زبان عبری اجتناب میکنند، زیرا معتقدند این زبان برای پیامبران در نظر گرفته شده است.

در پرو باستان، هرگاه زنی سیب‌زمینی "زشتی" را پیدا میکرد، رسم بود آنرا به صورت نزدیکترین مرد بزند.

فقط یک بیستم کودکان در روزی که دکتر پیش‌بینی کرده به دنیا می‌آیند.

در "سیه‌نا"ی ایتالیا فاحشگی برای زنانی که اسم "ماری" دارند ممنوع است.

الکساندر گراهام بل هیچگاه به مادر و همسرش تلفن نزد، زیرا هر دو کر بودند.

 پرچم فعلی ایتالیا را ناپلئون بناپارت طراحی کرده است.

در کازینوهای لاس‌وگاس ساعت وجود ندارد.

بالاترین IQ ثبت شده (در یک تست استاندارد) مربوط به یک زن بوده است.

جرج واشینگتن در باغش ماریجوآنا پرورش میداده است.

 

هفت خان ازدواج!

هفت خان ازدواج!

جوانان باید با قهرمانى خود، مانند رستم از خوان هاى هفتگانه این راه دور
و دراز بگذرند و این طلسم هاى جادویى
را در هم بشکنند اگر تعجّب نکنید، این راه هم هفت خوانى دارد که عبارتند از:


1-
توقّعات نامحدود و رؤیایى، توقّعات دختران از پسران، و پسران از
دختران و پدران و مادران از هر دو.

2-
اشکال تراشى هاى بى مورد بسیارى از پدران و مادران و اقوام و فامیل و
دوستان و آشنایان.

3-
مهریه هاى سنگین و کمرشکن.

4-
تشریفات زاید مربوط به مراسم ازدواج و هزار گونه

«
مقدّمات» و «مخلفات» و چشم و هم چشمى هاى کشنده.

5-
ایرادگیرى در هم طراز بودن و هم شأن بودن دو خانواده!

6-
عشق هاى آتشین و غیر قابل کنترل و در عین حال حساب نشده.

7-
وسواس خارج از حدّ و عدم اعتماد و ایمان به عدم خیانت یکدیگر در آینده.

هنگامى که در این مشکلات هفتگانه مى اندیشیم مى بینیم بیشتر آنها مربوط
به متن مسأله ازدواج نیست و هر چه هست مربوط به حواشى و زواید آن است

 

بیل گیتس ایرانى چگونه پولدار شد

بیل گیتس ایرانى چگونه پولدار شد

 

امیدیار در حال حاضر ثروتمندترین ایرانى است و در لیست ثروتمندترین ساکنان آمریکا هم مکان بیست و هفتم را به خود اختصاص داده است.

ایران- در دورانى که دیگر کمتر از معجزه اقتصاد نوین یاد مى شود، یک ایرانى مقیم آمریکا باعث شده تا هنوز هم اعتبار دست اندرکاران اقتصاد نوین و آینده آن حفظ شود. طى دهه نود چنان اقتصاد نوین همه کس و همه چیز را متوجه خود ساخت که همگان باور کردند به زودى ساختارهاى سنتى اقتصاد و صنعت تحت تأثیر آن بسیار کمرنگ و کم رونق خواهند شد.

رشد سرسام آور اینترنت و شرکت هاى نوپاى اینترنتى حتى نوعى فرهنگ جدید را در بین مدیران و فعالان اقتصادى ایجاد کرد. این فرهنگ از پوشش و لباس گرفته تا نحوه حرف زدن و فکر کردن را تحت تأثیر خود قرار مى داد.

به عنوان مثال در بسیارى از شرکت هاى نوین و نوپا لباس رسمى از کت و شلوار و کراوات به یک تى شرت و شلوار ساده بدل شد. مدیران شرکت هاى اینترنتى که یک شبه ثروتمند شده بودند، معتقد بودند بین فضاى سنتى خانه و محیط شرکت نباید مرزى گذاشت و لباس خانه و محل کار باید تا حد ممکن نزدیک به هم باشد تا بدین ترتیب مرز میان کار و «بقیه زندگى» از میان رفته و مرز هاى کار و اداره از میان بروند.

در دوران ریاست جمهورى بیل کلینتون رشد بسیار بالا و بى سابقه بورس این تحول را مضاعف کرد. اما اکنون خبر چندانى از آن سرو صداها و جار و جنجال هاى خیره کننده نیست. بااین حال پى یرامیدیار بیش از هر کس دیگرى باعث مى شود تا تصور گذشت از اقتصاد نوین حفظ شود. این مرد ایرانى الاصل با بنیان نهادن سایت حراج اینترنتى Ebay به یکى از سردمداران اقتصاد نوین بدل شده است.

قصه از کجا شروع شد

همانند بسیارى از داستان هاى موفقیت آمیز در رشته اینترنت داستان سایت Ebay هم در یک اتاق نشیمن آغاز شد. پیرامیدیار که تخصص وى در زمینه برنامه سازى رایانه اى است در اوقات فراغت خویش و در اتاق نشیمن خانه اش چند سایت اینترنتى را تحت یک مجموعه واحد و با آدرس http://www.ebay.com/ گرد آورده و اداره مى کرد. یک بار وقتى که تعطیلات آخر هفته اش طولانى شد تصمیم گرفت جایى را براى برگزارى حراج در اینترنت شکل دهد. وى این کار را انجام داد و حاصل کارش را «حراج شبکه» نامید. براى آن که کارایى سایت خود را امتحان کند یک دستگاه سوراخ کن لیزرى را که ایراد فنى هم داشت به حراج گذاشت دو هفته بعد این دستگاه به قیمت ۱۴ دلار حراج شد. بدین ترتیب اولین کالا در این سایت حراج شد و رسماً سایت مذکور آغاز به کار کرد. این اتفاق در سال ۱۹۹۵ روى داد و از آن به بعد چنان رشدى در Ebay پدید آمد که وضعیت فعلى آن با شرایط سال ۱۹۹۵ اصلاً قابل مقایسه نیست. سایت مذکور پس از شکل گیرى در سال ۱۹۹۵ تا مدتى با همان نام «حراج شبکه» فعالیت مى کرد. پس از مدتى امیدیار نامش را تغییر داد و آن را Ebay نامید. ایده تشکیل این سایت به گفته خود امید یار خیلى ساده و البته ایده آلیستى بود: «از طریق اینترنت مى توان بازارى کامل و جامع ایجاد کرد که در آن وضعیت عرضه و تقاضا براى همگان شفاف و روشن باشد.» اخیراً مصاحبه اى از امیدیار چاپ شده که وى طى آن با یادآورى آن دوران مى گوید: «مى خواستم چیزى متفاوت انجام داده باشم تا هر فرد خود به تنهایى بتواند هم تولید کننده و هم مصرف کننده باشد.» به تازگى هم یک نویسنده آمریکایى به نام آدام کوهن کتابى را با نام یى بى (Ebayمن) منتشر ساخت که در آن به رموز موفقیت امیدیار و سایتش پرداخته است. به اعتقاد کوهن، امیدیار خیلى زود دریافت که ایده ساده اش یعنى همان چیزى که چند سطر بالاتر از آن یاد کردیم مى تواند بسیار موفقیت آمیز باشد و ثروت کلانى را نصیب وى سازد. او ابتدا کارش را براى تفریح و سپرى کردن اوقات فراغت انجام مى داد اما همین سرگرمى بدل به شرکتى با رشد فوق العاده بالا شد. دو سال بعد از آن که اولین حراج در سال ۱۹۹۵ صورت گرفت شرکت به حدى رشد کرده بود که روزانه بیش از یک میلیون نفر از سایت Ebay بازدید مى کردند.

بزرگ ترین فروشگاه دنیا

رشد این شرکت اینترنتى و سایت آن به حدى بالا است که امروز دیگر هیچ فروشگاهى را چه در میان سایت هاى حراج اینترنتى و چه در میان لیست بزرگترین فروشگاه ها و سوپر مارکت هاى جهان نمى توان با آن مقایسه کرد. هیچ فروشگاهى را نمى توان در دنیا پیدا کرد که میزان خرید و فروش کالا در آن به اندازه این سایت اینترنتى باشد. امروز به طور متوسط روزانه ۱۲ میلیون عدد کالا در سایت Ebay به فروش مى رود. تعداد مشتریان ثبت شده Ebay هم ۱۴۴ میلیون نفر است. به عبارت دیگر ۱۴۴ میلیون نفر از مردم کره زمین مشتریان رسمى و دائم آن محسوب مى شوند. یکى از بهترین سال هاى امیدیار و سایتش سال ۱۹۹۷ بود که در آن سال بالاترین رشد این فروشگاه اینترنتى به دست آمد. در آن سال همچنین اولین مدیران شرکت منصوب شدند. امیدیار در همین سال هم تصمیم گرفت که براى تداوم رشد شرکتش مدیران با تجربه را وارد Ebay کرده و خود نقش مشاور و «رئیس در سایه» را برعهده گیرد. او در تأسیس شرکت یک شریک زیرک هم داشت: جف اسکول. اسکول نیز این دیدگاه امیدیار را قبول داشت که اگر چه ایده وى بسیار خوب بوده اما آنها خود به تنهایى نمى توانند در اقتصاد پر رقابت امروز هر کارى را انجام دهند. این دو مدیرى را به ریاست شرکت خویش برگزیدند که هنوز هم ریاست Ebay را برعهده دارد. وى که مگ ویتمن نام دارد اندکى پس از آغاز ریاست خود، توانست در سال ۱۹۹۸ Ebay را با موفقیت وارد بورس سازد. حضور موفق Ebay در بورس ثروت بنیانگذار آن یعنى امیدیار را چند برابر کرد. در آن زمان دیگر ایده ساده مرد جوان موجب پدید آمدن بزرگ ترین فروشگاه و مرکز حراج دنیا شده بود. آدام کوهن که براى نوشتن کتاب خود اجازه یافته بود تمامى سوراخ ها و گوشه هاى نادیده شرکت را مورد بررسى قرار دهد، در کتاب خودمصاحبه هاى متعددى با امیدیار و تعداد زیادى از پرسنل شرکت انجام داده و حتى نظرات سرمایه گذاران را هم جویا شده است. وى در پایان تمامى این اقدامات نتیجه مى گیرد که در میان شرکت هاى بزرگ دنیا، نهاد اداره کننده سایت Ebay یکى از کم تنش ترین هاى آنهاست. او یکى از دلایل این امر را نوع نگاه و رفتار مدیریتى امیدیار مى داند. وى خود نیز طى مدت تحقیقات خویش به یکى از شیفتگان و طرفداران سرسخت امیدیار و سایت وى بدل شده است. لذا تقریباً تمام کتابش که بیش از ۳۰۰ صفحه است صرف تعریف و تمجید از مرد جوان شده است.

مشابهت با بیل گیتس

بسیارى معتقدند آن کارى که امیدیار انجام مى دهد نمونه مشابهى است با عملکرد غول نرم افزارسازى دنیا یعنى بیل گیتس و شرکت وى- مایکروسافت. هر دوى اینها در عالم رایانه سیر مى کنند و هر دو نیز انحصارگرند. گیتس در رشته نرم افزارسازى قدرت بلامنازع دنیاست و او از این جایگاه نیز به هر وسیله اى که شده دفاع مى کند- ولو با شیوه هاى نه چندان اخلاقى. مخالفان سایت Ebay و شخص امیدیار هم مى گویند همه چیز آن پول و مسائل مادى است و آنقدر بر این امر اصرار مى شود که حتى حاضرند برخى موضوعات و پیش شرط هاى لازم را نادیده بگیرند. در حال حاضر مى توان گفت Ebay تنها سایت جدى حراج در اینترنت است و سایرین در مقابل آن به هیچ وجه مجالى براى فعالیت ندارند. امیدیار در مقابل این مخالفان بارها کوشیده با یک عبارت خاص و کلى جواب بدهد: «انسان اساساً موجود خوبى است. اگر به او فرصت خوب عمل کردن داده شود عموماً رفتارش نیز خوب خواهد بود.» در بسیارى از صفحات اینترنتى مرتبط با Ebay وى همین عبارت را هم به صورت یک پند اخلاقى در گوشه اى از صفحه آورده است.

زندگى خصوصى

امیدیار به رغم مشابهت در رفتار به بیل گیتس برخى ویژگى هاى جالب دارد. غالباً لباس ساده به تن دارد و در اغلب عکس هایى که از وى به چاپ مى رسد کراوات و کت و شلوار نپوشیده است. پیراهن معمولى و کاپشن چرمى ظاهراً لباس هاى محبوبش هستند- درست مثل مدیران اقتصاد نوین.

در سایت اینترنتى شخصى خویش که در آن با مخاطبان و علاقه مندان پیغام رد و بدل مى کند، خودش را چنین معرفى کرده است: «من بیشتر عمرم فردى طرفدار تکنولوژى بوده ام. اگر چه شهرتم به واسطه ابداع Ebay است. اما سعى ام بر آن است که دنیا را به مکانى بهتر بدل کنم

امیدیار در حال حاضر ثروتمندترین ایرانى است و در لیست ثروتمندترین ساکنان آمریکا هم مکان بیست و هفتم را به خود اختصاص داده است. البته به رغم بحث ایرانى بودن وى، تنها یکى از والدینش ایرانى است و خودش هم در پاریس به دنیا آمده.

در سال ۱۹۶۷ یعنى زمانى که خانواده اش در پاریس زندگى مى کردند، به دنیا آمد. پس از آن پدرش براى تحصیل در رشته فیزیک عازم مریلند آمریکا شد تا در دانشگاه جان هاپکینز رشته محبوبش را دنبال کند.

پى یر امیدیار که به همراه پدر و مادرش به آمریکا رفته بود طى دوران دبیرستان عاشق رایانه شد. بالاخره هم توانست در سال ۱۹۸۸ در رشته رایانه از دانشگاه «تافتس» فارغ التحصیل شود. پس از فارغ التحصیلى در شرکت اپل (Apple)- سازنده رایانه- مشغول به کار شد. طى همین دوران با خانمى به نام پاملا آشنا شد و مدتى بعد هم با وى ازدواج کرد. جالب است بدانید که خانم پاملا نیز فامیل خود را به امیدیار تغییر داده است.

این زوج همانند بیل گیتس و همسرش اعلام کرده اند که قصد دارند طى سال هاى آینده بخش عمده ثروت خود را خرج کنند. آنها گفته اند که تابیست سال آینده به جز یک درصد از ثروتشان بقیه آن را خرج مى کنند.

امیدیار چندان علاقه اى به موضوعات سیاسى ندارد و معمولاً در مورد ایران نیز اظهار نظر چندانى نمى کند. او چند سال قبل بخشى از ثروت خود را در سایت گوگل که بزرگ ترین موتور جست و جوى دنیاست سرمایه گذارى کرد. چند ماه قبل ورود موفق گوگل به بورس باعث شد تا از این رهگذر نیز مبلغ کلان دیگرى نصیبش شده و باز هم بر ثروتش افزوده شود. مى گویند کسى تاکنون چهره او را بدون ریش ندیده است.

 

آدم‌هاو نشانه‌ها

آدم‌هاو نشانه‌ها


مشخص کنید که از میان 9 شکل زیر ، کدام شکل را بیش از همه مناسب خودتان می‌دانید. آن‌وقت توضیحات مربوط به شکل انتخابی‌تان را بخوانید
 

 

   بی‌خیال اهل شوخی سرزنده
شما عاشق زندگی آزاد و زندگی برای هر لحظه هستید. می‌خواهید تا آن جا که ممکن است از زندگی لذت ببرید و طرفدار این شعار هستید که «فقط یک بار می‌شود زندگی کرد.»
در مورد چیزهای جدید خیلی کنجکاوید. با تغییر دادن، رشد می‌کنید. هیچ چیز بدتر از این نیست که حس کنید دست و پایتان را بسته‌اند. دنیای اطرافتان را از همه جهت تجربه می‌کنید و همیشه آماده پیشامدها هستید.
 

   مستقل، برخلاف رسوم معمول آزاد
شما یک زندگی بدون وابستگی می‌خواهید که بتوانید طبق میل خودتان زندگی کنید. گرایش‌های هنری در کار یا اوقات فراغت‌تان دارید. تمایل‌تان به آزادی گاهی سبب می‌شود دقیقا مخالف آن کاری که از شما انتظار می‌رود را انجام دهید. سبک زندگی شما کاملا فردگرایانه است. هیچ‌وقت کورکورانه از آن چه که همه انجام می‌دهند، پیروی نمی‌کنید، بلکه می‌خواهید طبق ایده‌ها و افکار خودتان زندگی کنید، حتی اگر اسم این کار، “شنا کردن در جهت خلاف رودخانه” باشد.
 

   درونگرا، حساس،اهل تفکر
شما معمولا به خودتان و محیط اطرافتان، بیشتر از بقیه مردم، فکر می‌کنید و با آنها دست و پنجه نرم می‌کنید. از سطحی‌نگری متنفرید، ترجیح می‌دهید تنها بمانید تا اینکه با آدم‌های سطحی حرف بزنید. اما روابط شما با دوستان‌تان بسیار محکم است، چیزی که به شما آرامش و همنوایی درونی می‌بخشد.  زیاد به این که خیلی طولانی، تنها بمانید اهمیت نمی‌دهید و خیلی کم پیش می‌آید که حوصله‌تان سر برود.
 

   زمینی، متعادل متناسب از نظر روانی
شما از سبک زندگی مبتنی بر طبیعت خوشتان می‌آید و از عشق‌های ساده لذت می‌برید. مردم شما را تحسین می‌کنند چون پاهایتان به زمین محکم است و قابل اتکا هستید. به نزدیکان‌تان حس امنیت می‌بخشید.
همه می‌گویند که انسان هستید و خونگرمید. هر چیز جلف و مبتذل را رد می‌کنید. به مد، شک دارید. برای شما، لباس باید کارکردی باشد و در حینی که جلب توجه نمی‌کند، شیک هم باشد.

 

  حرفه‌ای، عملگرا متکی به خود
شما مسوولیت زندگی‌تان را به عهده می‌گیرید. بیشتر به تلاش خودتان اعتقاد دارید تا شانس. مشکلات را به شکلی عمل‌گرایانه و غیرپیچیده، حل می‌کنید. نگاهی واقع‌گرایانه دارید و بدون تزلزل از عهده مسایل، برمی‌آیید.
در محل کار به شما مسوولیت‌های زیادی داده‌اند چون همه می‌دانند که می‌شود به شما تکیه کرد. قدرت اراده شما، منعکس کننده اعتماد به نفس‌تان است. هیچ‌وقت تا زمانی که ایده‌هایتان را به انجام نرسانید، راضی نمی‌شوید.
 

   صلح‌جو، محتاط غیر خشن
شما آسانگیر اما محتاط هستید. بدون زحمت دوست پیدا می‌کنید. از حریم خصوصی و استقلال‌تان لذت می‌برید. دلتان می‌خواهد که هر چند وقت یک بار تنها باشید و در معنای زندگی تفکر کنید و با خودتان باشید.
به فضا نیاز دارید، بنابراین به مکان‌های دور از دسترس زیبا فرار می‌کنید اما گوشه‌گیر نیستید. وقتی خودتان و طبیعت تنها هستید، احساس آرامش دارید، زندگی و آن چه جهان به شما هدیه می‌دهد را دوست دارید.
 

     تحلیلگر، قابل اعتماد،‌ دارای اعتماد به نفس
حساسیت زودگذر شما، نشان‌دهنده احساساتی عالی و پردوام است. گاهی اوقات، دلتان می‌خواهد اطراف‌تان را با “گوهرهای” کوچکی که از این جا و آن جا به دست آورده‌اید پر کنید. بنابراین، فرهنگ نقش ویژه‌ای در زندگی شما دارد. شما سبک خودتان را یافته‌اید، سبکی که منحصر به فرد و فوق‌العاده است و کاری به مد روز ندارید. ایده‌آل شما، چیزی که زندگیتان را بر آن بنا نهاده‌اید، لذت فرهنگی است. کسانی که می‌خواهید با آنها ارتباط داشته باشید باید حتما سطح معینی از فرهنگ داشته‌باشند.
 

      عاشق‌پیشه خیال‌پرداز احساساتی
شما فردی بسیار حساس هستید. نگاه جدی و منطقی به مسایل را رد می‌کنید. به صدای احساس‌تان گوش می‌دهید و همین برایتان مهم است. در حقیقت، فکر می‌کنید داشتن آرزو در زندگی هم مهم است. آدم‌هایی را که رمانتیک بودن را مسخره می‌کنند و طرفدار عقلند را رد می‌کنید. اجازه نمی‌دهید هیچ چیز احساسات غلیظ و حالت‌های شما را محدود کند.
 

   پویا، فعال، برونگرا
شما دلتان می‌خواهد که ریسک‌های خاصی را بپذیرید. در مقابل به کارهای جذاب و متنوع به شدت متعهد هستید. در مقابل، روزمرگی تاثیر برعکسی روی شما دارد.
بیشتر از همه چیز دوست دارید که در اتفاقاتی که می‌افتد، نقش فعالی داشته باشید. در چنین حالتی، بسیار باانگیزه‌می‌شود

 

دانستنی ها

پیرمرد 81 ساله پیش از آن که دفن شود، چشمانش را باز کرد و گفت: لطفا یک لیوان آب!

پرسپولیس در میان نامزدهای اسکار

فیلم پرسپولیس ساخته مرجان ساتراپی و وینسنت پاراونو در میان نامزدهای جایزه اسکار امسال که ساعتی پیش اعلام شد، قرار دارد نامزدهای بخش های اصلی جوایز اسکار امسال عبارتند از: بهترین فیلم: کفاره، جونو، مایکل کلایتون، پیرمردها جایی ندارند، خونی ریخته خواهد شد بهترین کارگردانی: جولیان اشنابل(محفظه نجات و پروانه)، جیسون ریت من (جونو)، تونی گیلوری (مایکل کلایتون)،جوئل و اتان کوئن(جایی برای پیرمردها نیست)، پل توماس اندرسون (خونی خواهد ریخت) بهترین بازیگر زن:کیت بلانش (الیزابت)، جولی کریستی (دور از او)، ماریون کوتلیار(زندگی شیرین)، لورا لینی (رام نشده ها)، الن پیج(جونو) بهترین بازیگر مرد: جورج کلونی (مایکل کلایتون) ، دانیل دی لوئیس (خونی ریخته خواهد شد) ، جانی دپ (سونی تاد)، تامی لی جونز (در دره الاه)، ویگو مورتنزن (وعده های شرقی) بهترین بازیگر زن نقش دوم:کیت بلانشت (من آنجا نیستم)، روبی دی (گانگستر آمریکایی)، سایروسی رونان (کفاره)، آمی رایان (از دست رفته)، تیلدا سوینتن (مایکل کلایتون) بهترین بازیگر مرد نقش دوم:کیسی آفلک (قتل جسی جیمز)، خاویر باردم (پیرمردها جایی ندارند) ، هال هولبروک( درون سرزمین وحشی)، فلیپ سیمور هوفمن (جنگ چارلی ویلسون)، تام ویلکینسون (مایکل کلایتون) بهترین فیلم مستند: پایانی متصور نیست، نوشتن در زمان جنگ، سیکو، تاکسی، جنگ/رقص

"بریتینی اسپرز به زودی خواهد مرد"

یک روانشناس برجسته در اقدامی نادر، علنا اعلام کرد که در صورت عدم درمان فوری بریتنی اسپرز، خواننده مشهور پاپ، وی در کمتر از شش ماه خواهد مرد.


بریتنی اسپرز یکی از مشهورترین ستارگان دنیای پاپ است که لقب شاهزاده پاپ را یدک می کشد

به نوشته روزنامه پراودا چاپ روسیه، دکتر لیلان گلاس روز گذشته با اعلام این موضوع خواستار توجه جدی تر به وضعیت وخیم بریتنی اسپرز که با بیماری روانی دست و پنجه نرم می کند، شد.

این روانشناس بالینی مشهور هشدار داد بریتنی اسپرز مستعد خودکشی است و ممکن است حتی قبل از شش ماه به زندگی خود خاتمه دهد و باید هر چه سریع تر در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان روانی بستری و تحت درمان قرار گیرد.

در حالی که در هفته های اخیر اخبار بسیاری از وخامت بیماری روانی بریتنی اسپرز در رسانه ها منتشر شده است، پراودا مدعی شده است که آسوشیتدپرس هم اکنون یک زندگی نامه از وی تهیه کرده است تا به محض انتشار خبر مرگ وی آن را منتشر کند.

در همین حال امروز برخی از روانشناسان به انتقاد از لیلان گلاس برای اعلام تشخیص روانی اش پرداختند ولی دکتر گلاس، که رواندرمانگر برخی از ستارگان هالیوود است، می گوید که چاره دیگری برای جلب توجه اسپرز و یا اطرافیانش به وضعیت وخیم این خواننده نداشته است. اظهارات دکتر گلاس دیروز و امروز به طرز گسترده ای در سایت ها و شبکه های رادیویی و تلویزیونی از جمله ام تی وی و سایت انترتینمنت بازتاب یافته است.

دکتر گلاس اظهار داشته است که بریتنی اسپرز مبتلا به اختلال دو قطبی افسردگی/ شیدایی است و هم اکنون بیماری وی رو به وخامت نهاده است.


انتقال بریتنی اسپرز به بیمارستان برای چند روز در صدر اخبار آمریکا قرار گرفت

در چهارم ژانویه بریتنی اسپرز خود و کودک خردسالش را در حمام محبوس کرد و شیر آب وان را باز گذاشت و به مدت سه ساعت حاضر به خروج از آن نشد تا آنکه سرانجام با مداخله پلیس و در حالی که به برانکار بسته شده بود به بخش فوریت های روانپزشکی، بیمارستان انتقال یافت.

رفتارهای دیوانه وار بریتنی اسپرز در هفته گذشته در دادگاه سبب محرومیت او از ملاقات با دو پسر خردسالش که توسط همسر سابقش نگهداری می شوند، شد.

چند روز پیش نیز او با چند عکاس پاپاراتزی درگیر شد و تلاش کرد تا آنها را کتک بزند که این درگیری نیز با مداخله پلیس خاتمه یافت.

امروز برخی از نشریات زرد آمریکا و بریتانیا نیز نوشتند که چند هفته پیش یک پیشگوی مشهور مکزیکی پیشگویی کرده بود که بریتنی اسپرز در سال 2008 خواهد مرد.

بریتنی اسپرز در سالهای اخیر همواره با رفتارهای عجیب خود از جمله تراشیدن ناگهانی موهایش یا ازدواج چندین دقیقه ای خبرنگاران را متعجب کرده است و در کانون توجه رسانه ها قرار داشته است.