JOJO همه چی داره تو بگو چی نداره

به علت مشکل تو قالب قبلی فعلاً .......

JOJO همه چی داره تو بگو چی نداره

به علت مشکل تو قالب قبلی فعلاً .......

چند درس اخلاقیزمی جوجو از درسهای همیشگی

 

چند درس اخلاقیزمی جوجو از درسهای همیشگی 
 
درس اول : یه روز مسوول فروش ، منشی دفتر ، و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند... یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه... جن میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم... منشی می پره جلو و میگه: «اول من ، اول من!... من می خوام که توی باهاماس باشم ، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم»... پوووف! منشی ناپدید میشه... بعد مسوول فروش می پره جلو و میگه: «حالا من ، حالا من!... من می خوام توی هاوایی کنار ساحل لم بدم ، یه ماساژور شخصی و یه منبع بی انتهای آبجو داشته باشم و تمام عمرم حال کنم»... پوووف! مسوول فروش هم ناپدید میشه... بعد جن به مدیر میگه: حالا نوبت توئه... مدیر میگه: «من می خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شرکت باشن»!
 
 نتیجهء اخلاقی اینکه همیشه اجازه بده که رئیست اول صحبت کنه!
 
 
 
 
درس دوم: یه کلاغ روی یه درخت نشسته بود و تمام روز بیکار بود و هیچ کاری نمی کرد... یه خرگوش از کلاغ پرسید: منم می تونم مثل تو تمام روز بیکار بشینم و هیچ کاری نکنم؟ کلاغ جواب داد: البته که می تونی!... خرگوش روی زمین کنار درخت نشست و مشغول استراحت شد... یهو روباه پرید خرگوش رو گرفت و خورد!
 
 نتیجهء اخلاقی: برای اینکه بیکار بشینی و هیچ کاری نکنی ، باید اون بالا بالاها نشسته باشی!
 

 
 
 
درس سوم: یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش... راهبه سوار میشه و راه میفتن... چند دقیقهء بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه... راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس ??? رو به خاطر بیار... کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه... چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای راهبه تماس میده... راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس ??? رو به خاطر بیار!... کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه... بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس ??? رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: «به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن... کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی می رسی»!
 
 نتیجهء اخلاقی اینکه اگه توی شغلت از اطلاعات شغلی خودت کاملا آگاه نباشی، فرصتهای بزرگی رو از دست میدی!
 
 
 
 
درس چهارم: بلافاصله بعد از اینکه زن پیتر از زیر دوش حمام بیرون اومد پیتر وارد حمام شد... همون موقع زنگ در خونه به صدا در اومد... زن پیتر یه حوله دور خودش پیچید و رفت تا در رو باز کنه... همسایه شون -رابرت- پشت در ایستاده بود... تا رابرت زن پیتر رو دید گفت: همین الان ???? دلار بهت میدم اگه اون حوله رو بندازی زمین!... بعد از چند لحظه تفکر ، زن پیتر حوله رو میندازه و رابرت چند ثانیه تماشا می کنه و ???? دلار به زن پیتر میده و میره... زن دوباره حوله رو دور خودش پیچید و به حمام برگشت... پیتر پرسید: کی بود زنگ زد؟ زن جواب داد: رابرت همسایه مون بود... پیتر گفت: خوبه... چیزی در مورد ???? دلاری که به من بدهکار بود گفت؟!
 
 نتیجهء اخلاقی: اگه شما اطلاعات حساس مشترک با کسی دارید که به اعتبار و آبرو مربوط میشه ، همیشه باید در وضعیتی باشید که بتونید از اتفاقات قابل اجتناب جلوگیری کنید!
 
 
 
درس پنجم: من خیلی خوشحال بودم... من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بودیم... والدینم خیلی کمکم کردند... دوستانم خیلی تشویقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده ای بود... فقط یه چیز من رو یه کم نگران می کرد و اون هم خواهر نامزدم بود... اون دختر باحال ، زیبا و جذابی بود که گاهی اوقات بی پروا با من شوخی های ناجوری می کرد و باعث می شد که من احساس راحتی نداشته باشم... یه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون برای انتخاب مدعوین عروسی... سوار ماشینم شدم و وقتی رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت: اگه همین الان ??? دلار به من بدی بعدش حاضرم با تو ................! من شوکه شده بودم و نمی تونستم حرف بزنم... اون گفت: من میرم توی اتاق خواب و اگه تو مایل به این کار هستی بیا پیشم... وقتی که داشت از پله ها بالا می رفت من بهش خیره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقیقه ایستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم... یهو با چهرهء نامزدم و چشمهای اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم! پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بیرون اومدی... ما خیلی خوشحالیم که چنین دامادی داریم... ما هیچکس بهتر از تو نمی تونستیم برای دخترمون پیدا کنیم... به خانوادهء ما خوش اومدی!
 
 نتیجهء اخلاقی: همیشه کیف پولتون رو توی داشبورد ماشینتون بذارید
 
 
یه وقت درسها رو جدی نگیریدا.... شوخیزیزم بود

چگونه روشن فکر شویم

 
Salam
Bazi Az dostan Email Midan va Migan chera Dige Filter Shekan Nemifresti
Raastesh Dige Nemitonim Berestim Age befrestim jiz mishim
Yani mokhaberat Filteremon Mikone
Nagin ma khasisim
Khosh bashin
Bye bye
 
 
چگونه روشنفکر شویم !
مواد لازم  : شـــــافی کاپ ، پیپ ، موسیقی کلاسیک ، قهوه فرانسه ، کتاب شعر( حتما به زبان فرانسوی ) کلاه هم باشه بد نیس
، محاسن ( به مقدار کافی )
روش کار : این روش ، خیلی روش خوبیه به این دلیل که تقریباً همه دخــــترا خیلی
از پسرای تیریپ روشنفکر خوششون میاد و به قول پسرا زود مخ زده میشه ! روشنفکر شدنم خیلی کارسخــــــــتی
نیست
 کافــــــــــــــیه چند تا اسم نویســـــنده و کـــــــارگردانی رو که تا حالا کسی
اسمشونو نشنیده حفظ کنین و تو هر جمله ای که میگین یه دو سه تاشو بندازین !
در ضمن لازمه بزارین یه کم محاسنتون بلند شه‌‌ ! هم نشونه روشـــــــــــنفکریه هم
میتونین دستاتونو باهاش خشک کنین !
مثه بعضیا.........
در ضمن موهاتون هم شونه نکنین هر چـــی در هم تر بهتر
سعی کنین کارایی و بکنین که بقیه نمیکنن ! مثلا بد نیست حـــــــداقل روزی ۲ بار
بیفتین تو جوب ! یا تو در و دیوار بخورین ! در هنگام راه رفتن شیلنگ تـــخته بندازین !
نکته:این کارارو جای بکنین که خودتون 2 تا هستین
اینا خیلی جواب میده و نشون میده شما خیلی کارتون درسته !
لباس پوشیدنم خیلی مهمه ! سعی کنین یه جور لباس بپوشین که هـــــمه بگیرن
این قضیه رو که شما روشنفکرین ! لباسای گشاد ، گیوه و کش موی بنفـــــــــش !و شال ‌‌گردن
خیلی به کارتون میاد .
امآ روش صحبت کردن ! باید خیلی آروم و نامفهوم صحبت کنین جوری که طـــــــرف
هیچی از حرفای شما نفهمه و فکر کنه شما خیلی این کاره اید‌ ! هر چـــی بتونین
بیشتر شعرور سر هم کنین راحت تر کارتون انجام میشه !
بقیه رو به فلان باباتونم حساب نکنید و فکر کــــنید هیــــــشکی بیـــــشتر از شما نمیدونه
  به هر گدایی که سر راهتون میبینین حداقل ۵۰۰ تومن کمک کنید! 
سعی کنین حموم نرید ! خیلی مــــــهمه این قضیه ! هر چـــــی شیپیش تر باشید
روشنفکر تر به نظر میرسید ! 

باید حتما موسیقی کلاسیک گـوش بدین ! ‌البتـــــــــه وقتی تو یه جمع روشنفکری هستین !
  بعد که رفتین خونه مـیتونین با همــــــــــــــون داوود بهبودی حال کنین ! 
هر رشــــــــته ای که تو دانشگـاء ! خوندیـن رو باید بیخیال شین و به همه بگین که فلسفه خوندین !
 البته واسه اینکه گــــــندش در نیاد بگین تو یکی از دانشـگاء های خارجی ! 

مثله گاو غذا بخورین اینم یکی دیگه از کارایی که روشنفکرا میکنن !
به خواهرتون تو خونه گیر الکی بدین ولـــی
وقـــتی تیریپ روشنفکریه کاری به کارش نداشته باشـــین‌‌ ! این روشا خیلی جواب میده !
خیلیا تاحالا  با همین روشا روشـــــــنفکر شدن! 

آره داداش من !
 آب هندونه رو از برنامه غذاییت حذف کن توام میتونی ...
 
ani_vizviz

به پیکان مدل ۵۷ مخ بزنین

فرض کنید دارید توی خیابون رانندگی میکنید.یه دفعه چشمتون میفته به یه ماشین خوشگل پراید(البته همتون میدونید که پراید 2 زار نمی ارزه اما چون معمولاً بهترین وسیله انتقال هلو های سطح شهر می باشد بنا براین ما بش میگیم ماشین خوشگل) خوب حالا یه کم اون قوه تخیل رو بیشتر به کار بندازید و  فکر کنید که توی اون ماشین دو تا هلوی رسیده وآبدار  نشستند و دارن غش غش می گن و می خندن!اگه یه کم دیگه هم فکر کنید می فهمید که در اون لحظه شما آرزو مکنید که کاشکی یکی از این هلو ها بغل شما باشه.باز هم فرض میکنیم شما پشت فرمان یک پیکان سبز رنگ مدل 45 هستید به آینه اش هم یک عدد CD آویزوونه و پشت شیشه عقب هم نوشتند "لطفاً مرا بشویید" خوب عکس العمل شما چیه در اون حالت؟ مسلمه دیگه به طرز عجیبی به شانس خودتون لعنت می فرستید, اما خوب نگران نباشید من راهی بتون یاد میدم که حتی با یه پیکان قراضه هم بتونی مخ جیگرترین دخترای تهران و یا ایران رو بزنید.
 
 
در مرحله اول چند تا نکته رو به خاطر بسپارید:
 
1-اولاً هر جا که دیدید تعدادی دختر دارن از خنده غش و ضعف میرن بدونید که کارشون فقط برای تظاهر و جلب توجهه چون:بر عکس ما پسرا , هیچ دختری نیست که برای یه دختر دیگه اونقد جذاب و شیرین سخن باشه که طرفشو به غش و ضعف بندازه .در ضمن ما پسرا چون خیلی شورشو در اوردیم دیگه حتی بابا ننه هم رو هم مسخره میکنیم و می خندیم اما دخترا این جوری نیستن و هیچ وقت هیچ دختری نتونسته یه دختر دیگه رو از ته دل بخندونه! آخرین دختری که تونست یه دختر دیگه رو بخندونه وقتی بود که پدربزرگ پدر جد من رفت واسه زنش هوو  اورد  و چون این دو تا خیلی از هم بدشون میومد وقتی که یکیشون مرد اون یکی از ته دل خندید! پس نتیجه میگیریم که خنده دخترا یعنی اینکه خواهش میکنم,استدعا دارم یکی بیاد مخ من رو بکوبه باش آبگوشت درست کنه!
 
 
2-وقتی که توی یه ماشین تنها دو تا دختر بودند مطمئن باشید یکیشون پشت فرمونه چون اگر نباشه خوب ماشین راه نمیفته دیگه IQ ! خوب دخترا راننده های خوبی نیستند و موقع رانندگی 80 درصد حواسشون به رانندگیه که یه وقت اشتباه نکنن.(الان میگید پس 20 درصد بقیه کجاست؟باید عرض کنم که معمولاً دخترا فقط از 80 درصد حواسشون استفاده میکنن و به عبارت دیگه همه حواسشون رو هم که جمع کنن میشه 80 درصد و اون 20 درصد باقی مونده رو هم خدا بشون نداده تا بعداً  راحت گول بخورن و عاشق شن و این طوری نسل بشر منقرض نشه!وگر نه خدا وکیلی اگه یه دختر 100 درصد حواسش جمع باشه اونوقت کی میاد زن من و تو و باباتو عموتو .... شه؟!؟!؟!) خوب پس باید حواستون رو متمرکز کنید رو اون یکی دختره و روی مخ اون کار کنید که نتیجه بهتری بگیرید.
 
3-تا یه ماشین دیدید که توش دو تا دختر هستند سریع نرید کنارش و بخواید شماره بدید به دو دلیل:الف:این روش قدیمی شده و در ضمن اگه هم دختری بود که شماره بگیره چون ماشین شما پیکان مدل جوادیسمه پس از شما شماره نمیگیرن! . ب:ممکنه تصادف کنید چون در اون حالت ماشین های دیگه ای هم هستند که همزمان با شما اون ماشین خوشگل رو دیدن و چون اونها هم به روش قدیمی عمل میکنن پس سریع میخوان خودشونو برسونن بهش و اولین کسی باشن که شماره میدن و از اونجایی که تجربه نشون داده وقتی یه پسر یه دختر خوشگل میبینه دیگه مخش از کار میفته  پس اگر شما هم در اون زمان با ماشینتون اونجا باشید پس احتمال تصادف زیاده!
بنابراین و با توجه به دو مورد فوق نتیجه میگیریم که وقتی یه ماشین با دو تا جیگر زنده دیدید باید سریعاً از محل دور شید و فاصله رو زیاد کنید
 
4- مهمترین اصل در زدن مخ یه دختر آرامشه.البته میدونم که ضربان قلب چه بخوای و چه نخوای میره رو 1000 اما باید جوری رفتار کنید که طرف نفهمه شما استرس دارید.حتی الامکان می تونید واسه اینکه نشون بدید چقدر آرامش دارید در حال حرکت در ماشین رو باز کنید و بپرید بیرون و این نشان دهنده اوج آرامش و ابله بودن شماست!
 
5- خیلی وقتا اتفاق میفته که وقتی یه ماشین رو به عنوان سوژه در نظر میگیرید در همین حال یه ماشین دیگه هم پیدا میشه و شما میمونید که از این دو تا ماشین کدومشون رو انتخاب کنید.راستش این مشکلیه که تا حالا خودمم هم راه حلی واسش پیدا نکردم ولی خوب شما میتونید در این مواقع خیالتون رو یه کم راحت کنید از این بابت که من نویسنده هم سردرگم میشم چه برسه به تو!
 
6- هیچ وقت وقتی که یه ماشین خوشگل دیدید سعی نکنید که عملیات محیرالعقول انجام بدید و چه میدونم سرعتو زیاد کنید و لایی بکشید واینا....چون واقعاً لایی کشیدن یک پیکان سبز رنگ از بین چند تا پژو و پراید و ماکسیما صحنه چندان خوشایندی نیست و اولین فکری که در این حالت به ذهن بیننده خطور میکنه اینه که احتمالاً راننده پیکان از ده اومده!
 
7-یه نکته خیلی خیلی مهم رو به خاطر بسپارید و اون اینکه مطمئن شید که اون دو نفری که توی ماشین پراید نشستند و یکی از یکی خوشگل ترند مادر و فرزند نباشند .به هر حال امروزه با پیشرفت علوم و فنون بعضی وقتا مادره از دختره جوون تر میشه پس حتماً حواستون جمع باشه وگرنه بلایی که سر امیر حجوانی تو این قضیه اومد سر شما هم میاد!
 
8- سعی کنید وقتی یه ماشین خوشگل دیدید صدای ضبط ماشینو زیاد نکنید که کل خیابون برگردن ماشین شما رو نگاه کنند چون دیگه اینکه آدم آهنگ تکنو بذاره و صداشو زیاد کنه واقعاً خز و خیل شده و در ضمن این جوری ممکنه دافیه هم بپره به هر حال اونا دخترن دیگه مثل ما پسرا که نیستن, کارشون حساب و کتاب نداره....
 
9- و ....!
 
 
خوب حالا که مراحل بالا رو با دقت بشون توجه کردید میرسیم به مرحله اصلی یعنی زدن مخ اون خانوم خوشگلا با توجه به اینکه اونا پراید یا 206 یا چه میدونم یه ماشین درست و حسابی دارن و شما یه پیکان سبز رنگ و یا فوق فوقش یه پیکان بنفش متالیک که روی داشبوردش از این سگا هست که کلشون تکون میخوره!
 
به نظر شما این کار شدنیه یا نه؟اگر من بگم آره باور میکنید؟درسته این کار شدنیه اما خیلی سخته!
بابا جان ما توی زانتیا که میشینیم به زحمت میریم مخ یه دختره رو که عقب وانت نشسته میزنیم اونوقت تو با یه پیکان سبز رنگ میخوای مخ یه دختر جیگر بالا شهری رو بزنی؟برو بابا برو روتو کم کن!خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه.....
 
ani_vizviz

روابط دانشجویان

 
1- روابط دانشجو با استاد -2 روابط دانشجو با دانشجو -3 روابط استاد با دانشجو -4 روابط کارمندان با دانشجو و بالعکس
الف: دانشجو دختر است و استاد مرد:
-1 دانشجو خودشیرینی می کند به هدف نمره.
-2 دانشجو خودشیرینی می کند به هدف استاد.و.... معمولا در دوحالت فوق، دانشجو به هدف خود میرسد.
 
ب. دانشجو پسر است و استاد مرد:
-1دانشجو و استاد چشم دیدن یکدیگر راهم ندارند.
-2دانشجو و استاد خیلی رفیق می شوند یه طوری که شوخیهای آنها را نمی توان به قلم آورد..(دانشگاه قزوین)
-3نقش سنگ را برای هم بازی می کنند. معمولا در هیچ کدام از حالات فوق هیچ کدام از طرفین هدفی را دنبال نمی کنند
________________________________________
 روابط دانشجو با دانشجو
 
الف: پسر با پسر: استغفرالاه!
ب: دختر با دختر: خدا اون روزو نیاره !
 
ج: پسر با دختر: آهان رسیدیم سر اصل مطلب :
 
 -1 روابط در حد نگاه; نهایت رابطه: آمار گیری(دختره دل تو دلش نیس)
-2 روابط در حد سلام و علیک; نهایت رابطه: احوال پرسی
-3 روابط در حد جزوه دادن و جزوه گرفتن; نهایت رابطه: کپی جزوه ها(دختره:بابا شمارتو بده جزوه سیخی چند) 
-4 روابط در حدسالی یکبار تور یکروزه تفریحی ; نهایت رابطه: سالی دوبار تور یکروزه تفریح!
-5 روابط در حد پارتیهای دوره ای; نهایت رابطه: روم نمی شه بگم !
-6 روابط در حد درس خواندنهای دست جمعی; نهایت رابطه: اضافه شدن به تعداد مرغ عشقهای عالم!
-7 روابط در حد مرغ عشق; نهایت رابطه: ...چی بگم والا
________________________________________
 
 روابط استاد با دانشجو
 
 الف: استاد مرد است و دانشجو دختر:
-1 استاد از دماغ فیل افتاده است و هیچکس را تحویل نمی گیرد.
-2 استاد هم مجرد است هم شکارچی!(یه چی تو مایه هایه امیر حجوانی)
-3 استاد دنبال بهانه ای می گردد تا نمره بذل و بخشش کند.
ب: استاد مرد است و دانشجو پسر: اتفاقات تکراری است.
ج: استاد زن است و دانشجو دختر یا پسر: استاد بنده خدا کار خودش را می کند و دانشجو ها برای خودشان آتیش می سوزانند
________________________________________
 
روابط کارمندان با دانشجو و بالعکس معمولا هنگام امتحانات و گرفتن تقلبها رسمیت پیدا می کند. (دخترا با وعده وعید کارا رو درست میکنه)

پسرای ایرونی

اگرعشق ماشین بازی داری

اگر که شما فروشنده ماشین باشی و در آن واحد خواننده

 اگر که پشت سر خانومت با مادرت غیبت کنی
اگر که به کنسرت بری ولی هیچوقت خواننده را نبینی و همرا ه با نوشیدنی توی کریدور بایستی و دختر ها رو دید بزنی
اگر که هیچوقت حلقه عروسیت رو به دست نداشته باشی
اگر روزی 5 بسته سیگار بکشی اما به همه بگی که سیگار نمی کشی

اگر که نوشیدنی مورد علاقه تو ودکا باشه

اگر که حدود 35 سال سن داشته باشی اما روی سرت مو نباشه
اگر که همیشه برنامه تلویزیون های ایرانی رو تماشا بکنی اما همیشه از برنامه بد اونها گله داشته باشی
اگر که از کسی تقاضای ازدواج کنی و اونها بخوان بدونن که تو از خودت خونه داری
اگر همسرت رو طلاق دادی اما همچنان اجازه نمی دی که اون با کسی دیگه قرار بذاره
اکر که در ایران مخ پزشکی هستی اما در اینجا در چلو کبابی کار می کنی

اگر که 3 تا پیجر و 2 تا مبایل حمل می کنی ولی هیچ وقت کسی بهت زنگ نمی زنه
اگر که ادعا می کنی که پدرت بهترین دوست شاه بوده

اگر که خونه نداری و هنوز بی کاری اما بی .ام. و می رونی
اگر که مجبوری بیشتر از یکبار در روز اصلاح کنی
اگر که در ایران یک قهرمان 4 ستاره بودی اما حالا در واشینگتون دی سی راننده تاکسی هستی
:
اگر که ازت سوال کنن where are you from? و تو جواب بدی که ایتالیایی اما همچنان توی دستت تسبیح داشته باشی

اگر که اسپاگتی با ماست داشته باشی اما با قاشق به جون ته دیگ بیفتی
اگر که توی توالت آفتابه داشته باشی و اگر نه یه بطری پلاستیکی کارش و به خوبی انجام می ده
اگر که دوستاتو برای شام دعوت کنی و پیتزا سفارش بدی ولی هنوز یه مقدار برنج اضافی دم کنی

اگر که باور کنی که هیچکس بهتر از ما نمی تونه کباب درست کنه
اگر که سگ داشته باشی اما اجازه ندی که داخل خونه بیاد

 

جوجو ارزوی موفقیتی  بی نظیر برای شما میکنه

 

ani_vizviz

زندگینامه گوگوش یا فاعقه آتشی

زندگینامه گوگوش یا فاعقه آتشی

گوگوش : شاه ماهی موسیقی ایران بی شک کسی جز گوگوش نیست کسی که به خاطر سکوت بیست و دو ساله اش مورد توجه همگان بویژه هنرمندان و نویسندگان بوده و علاوه بر نوشتن کتابهایی در مورد او و زندگیش و ساختن فیلم ، بسیاری از ترانه های او نیز بازسازی شده و توسط خوانندگان زیادی مجددا اجرا شده است مثل ابی ، مارتیک ، هاتف ، نوش آفرین ، شهرزاد سپاهانلو و... حتی « گنایا کوبی » خواننده سوئدی نیز ترانه « صدای پا » را به فارسی اجرا کرده است و شهبال شب پره برای « گروه سیلوت » ترانه ای با نام « پلی به گذشته ها » در مورد گوگوش ساخته است . همهء این توجهات مرهون شناختی است که در طول سالهای سکوت ، دیگران نسبت به گوگوش و کارهای او پیدا کرده اند.


فائقه آتشین ملقب به گوگوش در 18 بهمن 1329 در خیابان سرچشمه تهران از پدر و مادر آذربایجانی که از مهاجران آذربایجان شوروی سابق بودند متولد شد. نام فائقه را بر وزن نام مادرش فائزه برای اوانتخاب کردند. در سن دو سالگی پدر و مادرش از هم جدا شدند.گوگوش یک برادر تنی کوچکتر داشت که در سن 24 سالگی براثر رماتیسم قلبی درگذشت و سه برادر ناتنی ازپدرش و یک برادر و یک خواهر ناتنی از مادرش که بعد از جدایی با یک مردکلیمی ازدواج کرده بود دارد. درهمسایگی آنها یک خانواده ارمنی زندگی می کردندکه او را ازکودکی با نام گوگوش صدا می زدند و با اینکه گوگوش معمولا اسم مرد ارمنی است اما این اسم برای همیشه ماندگار شد و بعدها که اوکار هنری را شروع کرد همین اسم را روی خودش گذاشت. پدر او صابرآتشین درکار نمایش بود و در آن سالها در سقاخانه ها برنامه اجرا می کرد در سالهای کودکی گوگوش همراه پدرش به محل کار او می رفت وتا سه سالگی همکار پدرش در عملیات آکروباتیک روی صحنه بود و در سه سالگی با شیرین زبانی و استعداد زیاد نشان دادکه چگونه می تواندکارآوازه خوانان و رقصندگان حرفه ای را تقلیدکند وکم کم در برنامه های پدرش نقش اصلی را پیدا کرد و دو برابر پدرش دستمزد می گرفت.گوگوش در سن 8 سالگی کارخوانندگی را در برنامه های صبح جمعه رادیو ایران شروع کرد پس از آن در سنین نوجوانی شروع به اجرای برنامه درکاباره های بزرگ تهران کرد. اولین کاری که به طور مستقل اجرا کرد ترانه قصه وفا ساخته پرویزمقصدی بود. دراوخر دهه 50 همراه باگسترش استفاده از تلویزیون و برنامه های موسیقی و رقص ، این دستگاه ارتباطی جدید فضای جدیدی برای هنرنمایی های گوگوش بوجود آورد و او از این طریق توانست به مشهورترین خواننده آن دوران تبدیل شود. دامنه شهرت گوگوش و محبوبیت او خیلی سریع از مرزهای ایران فراتر رفت و درکشورهای فارسی زبان دیگر مثل افغانستان و تاجیکستان محبوبیت زیادی پیدا کرد. برای خیلی از علاقمندان و مردم در این کشورها گوگوش یکی از برجسته ترین سمبل های هنرایرانی و هنرمندی بودکه راه را برای شناسایی دیگران بازکرد. در دوران پربار اما کوتاه فعالیت های حرفه ای گوگوش درعرصه موسیقی پاپ در ایران او با ترانه سرایان و آهنگسازان متعددی همکاری کرده است که اکثرآنها شاید بهترین آثارخود را به زبان گوگوش و با کمک خلاقیت و توانایی های ویژه او توانستند به آهنگ های به یادماندنی تبدیل کنند. واروژان ، پرویزمقصدی ، جهانبخش پازوکی ، حسن شمائی زاده ، شهریارقنبری و ایرج جنتی عطائی هریک دوره ای کوتاه یا بلند اما بسیار موفق از همکاری با گوگوش را تجربه کرده اند. از یادگارهای گوگوش برای دختران ایرانی شلوار پسرانه و موی کوتاه پسرانه معروف به موی گوگوشی بود.گوگوش بعد از انقلاب ازصحنه هنر دور شد و با وجود همه فشارها و شایعات ازایران خارج نشد و حتی یکبار نیزکه برای دیدن فرزندش کامبیزقربانی از ایران خارج شده بود مجددا به ایران بازگشت تا اینکه در سال 1379 بعد از22 سال سکوت ، اولین کنسرت خود را در ترنتوی کانادا به روی صحنه برد و با آلبوم  زرتشت شعری از نصرت فرزانه و آهنگی از خود گوگوش وگیتار بابک امینی به عالم هنر بازگشت.

از ترانه های ماندگار گوگوش می توان به ترانه های مخلوق ، پل ، باور کن ، کویر ، پیش کش ، فاصله ، غریب آشنا ، خوابم یا بیدارم و.... اشاره نمود.  آمده است

 

لوگودونی متحرک

پریروز با یکی از بازدیدکننده ها چت می کردم که ایشون یه در خواست داشتند و این بود که کد لوگو دونی متحرک رو براتون بزارم . من کد رو در زیر براتون گذاشتم .

نمایش کد :










نحوه ی استفاده :  خوب اول شما کد این لوگودونی رو یه جایه مناسب از قالبتون میزارید . من در کد جاهایی رو به صورت <--- Logo Code ---!> مشخص کردم .

 شما هر وقت که خواستید لوگویی رو وارد لوگودونی کنید کد لوگو رو به جای <--- Logo Code ---!> قرار میدید . به همین راحتی شما یک لوگودونی متحرک خواهید داشت .

فونت به سبک جوجو

 
سلام دوستان اینم یه فونت به سبک جوجو