گل=معنی


از دیر باز تا کنون نویسندگان و سخن پردازان گلها را زبان احساس
نامیده اند و اززبان حال گلها تعبیراتی لطیف و شاعرانه بوجود آورده
اند به عقیده آنان هر گلی نماینده احساسی است و می تواند
مکنونات قلبی اهداء کننده گل را آشکار کند ...
 
 
گل سرخ : عشق آتشین مرا بپذیر
 
غنچه گل : برای نخستین بارقلبم به خاطر تو لرزید
 
گل میخک : قلبم را به تو تقدیم میکنم
 
گل شقایق : زندگیم فقط به خاطر عشق توست
 
گل بنفشه : همیشه به یاد من باش
 
گل اطلسی : نمیدانم مرا دوست داری یا نه
 
گل محمدی : ترا از صمیم قلب می پرستم
 
گل شب بو : در شب مهتاب ، رویت را می بوسم
 
گل همیشه بهار : عشق تو برای همیشه در قلب من رخنه کرده
 
گل داوودی : از صدای دلپزیر تو لذت می برم
 
گل اشرفی : این هدیه را از من بپذیر
 
گل اقاقیا سفید : عشق پاک ، نتیجه ازدواج و خوشبختی
 
گل میمون : یک بوسه می خواهم نه بیشتر
 
گل یخ : از عشق تو نا امیدم
 
گل تاج خروس : از دوریت سرگردان شده ام
 
گل لادن : گاهی از من یاد کن
 
گل سفید : میسوزم و میسازم
 
گل مینا : بی وفا بدلداده ی خود رحم نکردی
 
گل کامیلیا : فداکاری در راه عشق خوشبختی می آورد
 
گل زرد : از تو بیزارم
 
گل نسترن : شهرت را بر عشق رجحان دادی
 
گل ساعتی : در واپسین دم زندگی ، خوشبختی تو را می خواهم
 
گل پژمرده : افسوس که بهای عشقت را ناچیز پنداشتی
 
گل مریم : به پاکدامنی تو دورود می فرستم
 
گل کوکب : چرا بیهوده قلبم را افسرده می سازی
 
گل رازقی : شفا و بهبودی تو را آرزو دارم
 
گل لاله : تو که دل من را غم زده می خواهی ، این من و این دل
دردمند من
 
گل سنبل : تو به منزله باغ پر گلی هستیکه دلدادگان را از تو نتیجه ای نیست
 
گل بیدمشک : اگر می سوزم و خاکستر میشوم ، گناه از بخت
نامساعد من است ؛ ترا می بخشم
 
گل رازیانه : هرچند درکنارم نیستی ولی نگاهت در تنهایی مونس
من است
 
گل ناز : ناز و دلبری جامه ایست که به قامت تو دوخته اند
 
گل یاسمن : دستی است که دامن دلدار می گیرد و زبانی است
که تمنا میکند
 
گل یاس : از من نخواه که جز راستی سخن گویم ، من شیفته تو
هستم
 
گل چای : بختم بیدار و طالعم میمون است
 
گل هرزه : حساس و موشکافم و بر عشق گذشته حسرت می
خورم
 
گل حنا : بیشتر از این دیگر فریب تو را نمی خورم
 
گل شیپوری : به تو اطمینان میدهم که جنجال حسودان در عش ما
اثری نخواهد کرد
 
گل مروارید : این آواز حزین دلداده ایست که برای آخرین بار سخن
می گوید
 
گل سوری : عزیزم با من مهربان تر از گذشته باش
 
گل عباسی : تو مایه امید و سرچشمه آرزوهای منی
 
گل شمعدانی : عشق لازمه زندگی است و بدون عشق نمی توان
زنده بود
 
گل نرگس : خود را این همه سزاوارعتاب نمی بینم ، دلم از نا
مهربانی های تو به ستوه آمده است